این محوطه شامل ۲۸۰ سنگ افراشته باستانی است که دیرینگی آنها بیش از ۶ هزار سال پیش میلاد برآورد میشود و قدمت این مناطق به دوران اواخر مفرغ و دوره نوسنگی و مس سنگی و نیز اوایل آهن مربوط است.
این سنگافراشتهها با ارتفاع متفاوت ۷۰تا ۳۶۰سانتی متری که اکثرا منقوش به اشکال انسان هستند. طرح انسانهای حک شده بر روی سنگها به شکل افرادی دست به سینه و معمولا بدون دهان است و تاکنون فقط هفت قطعه این نوع سنگ – افراشتهها در منطقه حکاری کردستان ترکیه و یک قطعه هم در قپوزستان آذربایجان یافت شدهاست.
وسعت محوطه شهریری ۴۰۰ هکتار است و در ۶۰ کیلومتری غرب اردبیل، ۲۵ کیلومتری شرقی مشکینشهر، یک کیلومتری شمال روستای پیرازمیان و در کنار رودخانه قره سو واقع شدهاست.
محوطه شهریری از سه قسمت معبد، قوشاتپه و قله تشکیل شدهاست و سنگافراشتههای این محل با فرسایش و تخریب زیادی روبهرو هستند و در فروردین ۱۳۹۰ گردباد باعث ویرانی بخشی از این محوطه شد.
محوطه باستانی «شهریری» در سال ۱۳۸۱ از سوی میراث فرهنگی استان در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسید. از زمان پیدا شدن این محوطه تاکنون، هشتاد درصد آثار آن از میان رفتهاست.
دشت مشگین شهر درشمال شرقی آذربایجان ایران حدوداً ۶۳ کیلومتری
شرق اهر،۱۰۵ کیلومتری شمال شرقی اردبیل قرار دارد،شهر یئری ۲۸ کیلومتری
مشگین شهر و ۲ کیلومتری روستای پیرازمیان در این دشت واقع شده است. وسعت
منطقه مورد مطالعه توسط میراث فرهنگی اردبیل ۴۰۰هکتار اعلام شده که فقط به
اطراف رودخانه قره سو محدود شده است. تیم چالز برنی و سه تن از
همکارانش(رابرت بولی،مایکل لوید اینگراهام،جفری سامرز) که در سوم آگوست
۱۹۷۶ میلادی (۱۳۵۷ش) برای ارزیابی ظرفیت بالقوه منطقه تحقیقاتی انجام داده
اند.در مقاله ای با عنوان«استلها و محوطه دشت مشگین شهر»چنین می نویسند:
محدوده شرقی منطقه مورد مطالعه در محل تلاقی جاده اصلی شرق به غرب
مشگین شهر و جاده اصلی اردبیل به دشت مغان تعیین شده است. این محوطه به طرف شمال نیز ادامه می یابد.
دومحوطه درغرب مشگین شهر کشف شده است که می توان آن را پاسگاه
مرزی اورارتوها لقب داد. در دشت اردبیل نیزشواهد روشنی از استقرار
اورارتوها به چشم می خورد.پس از سقوق اورارتو ها بلا فاصله به استکام بندی
درمنطقه وسیعی از حاشیه دشت قره سو تا انتهای دشت مشگین شهر انجام شده
است.کل منطقه مورد مطالعه حدودا ۱۴۰۰ کیلومتر مربع بود که آن را به ۷۲
محوطه تقسیم کرده ایم.
مهمترین محوطه کشف شده در این بررسیها کشف محوطه بورازما(شهر
یئری) بود. احتمالا از این نام برای ترساندن دشمنان استفاده شده
است.«بورازما» به معنی«اینجا نیا»که بعدها این نام به روستایی درآن نزدیکی
داده شد و با تغییراتی به « پیرازمیان » تبدیل شد و چون از قدیم دراین
منطقه شهری وجود داشته این محوطه به«شهریئری»معروف شده است که عمده ترین و
مهمترین نتیجه بررسی این تیم بود.
محوطه شهریئری درشرق منطقه مورد مطالعه قرار دارد.استقرار این
محوطه به دلیل ملاحظات استراتژی بر روی صخره ای بنا شده است. استحکامات
دفاعی تماما از سنگ ساخته شدهاست.این محوطه از ۴ مولفه تشکیل شده است.
۱- دهکده وسیعی که بخشی از آن حصار کشی شده و این دهکده به دو
قسمت بالایی و پایینی تقسیم می شود. ۲- ارک که از سمت غرب به دهکده بالایی
منتهی می شود ۳- چهارگروم استیل ۴- تعدادی قبر که در دهکده بالایی و پایینی
قرار داشت. ازمیان ۷۲ محوطه ثبت شده چند مورد علایم و نشانه های قطعی و
چند مورد نیز علایم احتمالی مربوط به تمدنهای ماقبل تاریخ ثبت شده است.
محوطه های در کل منطقه مورد مطالعه کشف شده که به طور کامل فرسوده
و به بستر سنگی تبدیل شده اند. در این محوطه ها سفالها ی قرمز رنگی
باشاموت کاه و شن،حاوی نقش هایی به دست آمده که تمامی آنها دست ساز و اغلب
نا صاف و ضخیم و به شکل ظروف و کم عمق و ابتدایی همچنین مقداری پارچ نیز به
دست آمده است. قدمت همه آنها هزاره پنجم قبل از میلاد را نشان می دهند.
»استل ها »
در بررسی شهر یئری چهار گروه استل پیدا شده که قدمت استلها از
قدمت محوطه بیشتر است.بزرگترین گروم استل در نزدیکی دروازه غربی دهکده
بالایی یافت شده که ۸۰ استل وجود داشت. بسیاری از این استلها در زمانهای
اخیر جا به جا شده اند. اندازه این استل ها ۱۷۲سانتیمتر ارتفاع۵۲ سانتیمتر
عرض۳۸ سانتیمتر ضخامت دارند. نمونه کوچکترها به خوبی ترش خوده اند که در
حدود ۱۰۰ سانتیمتر ارتفاع۳۵ سانتیمتر عرض۳۰ سانتیمتر ضخامت دارند. در شمال
شرقی استلهای دسته اول تعداد ۲۵ استل یافت شد که تمامی این استلها در دوران
باستان جا به جا شده اند که پیدا کردن مکان اصلی انها دشوار است این دسته
به صورت نامنظم تراش شده اند ابعاد آنها حدودا ۳۱۹ سانتیمتر ارتفاع، ۷۰
سانتیمتر عرض۳۰ سانتیمتر ضخامت دارند.
گروه سوم استلها در داخل حصارهای دهکده بالایی قرار داشتند که
تعدادشان کمتر از۲۰عدد است. جنس استلها از سنگهای آذرین یا آتشفشانی است که
در حاشیه تپه یافت می شود.
استلها بیشتر به صورت ردیفی و هر ردیف در مرحله واحد تراش خورده
اند.تمامی استلها به صورت برجسته تراش شده و میزان مهارت به کار رفته
متفاوت است. در تمامی آنها موی سر، قبضه شمشیر و غلاف به طور مشخص قابل
مشاهده است. موی سر در تمامی آنها وجود دارد و در اکثر موارد در قسمت
انتهایی به پنج دسته تقسیم می شود. امکان آن نیز هست که این خطوط در واقع
در حکم دستهای این استلها باشد. به طور معمول موها به موازات بینی تراشیده
شده است اما در برخی موارد این روند به هم خورده است. این موضوع دست بودن
این حطوط را تقویت می کند. بینی به صورت مجزا از پیشانی تراشیده شده و
تعداد معدودی هم دارای ریش هستند. اغلب استلها دارای چشمان گرد و کمربند
هستند که اغلب به صورت افقی که دارای طرحی عمودی مایل هستند. شمشیر از راست
به چپ در زیر کمر بندغلاف شده است. درمورد قدمت استلها گفته می شود که
قدمت آنها از ارک شهریئری بیشتر است. مردمان شرق این استلها را «بل بل»
میگویند
» اتاقک ها »
تعداد زیادی اتاقک قبر مانند با سنگ چینیهای مدور که این تیم
نتوانسته همه آنها را ثبت کند.این اتاقکها در سالهای اخیر به طورغیر مجازی
حفاری شده و به غارت رفته است.از این قبرها تعداد زیادی از سفالهای سیقلی
خاکستری به دست آمده که ظاهراً شباهت هایی با سفال های ماورای قفقاز دارند.
قدمت این قبرها سفالها پیش از تاریخ ؟ را نشان می دهند. باستان شناسی که
می خواهند این منطقه را مورد بررسی قرار دهد باید کاملاً به میتولوژی
(اسطوره شناسی) آشنا باشد در غیر این صورت نمی تواند کار موٌثری در این
منطقه پیش ببرد و تحقیقات بنیادی انجام دهد.
احتمالاً زمانی مردم این منطقه به آنیمیزم روی آورده اند باورهای
دینی که درآن به اشیای بی جان(گاهی نیز روح نیاکان) ارزش قائل شده و درپاره
ای ازکارهایشان از آنها کمک و یاری می خواستند. با گذر از قوشا تپه در
کنار راه ورودی از طرف روستای پیرازمیان به اتاقکهایی با دیوارهای مدون
سنگی کوچکی برمی خوریم. روی این اتاقک ها با سنگهای بزرگ پوشیده می شد،
درکوچکی جهت ورود و خروج وجود داشت.
نگامی که باران می بارید، زنان غیر بارور در این اتاقکها خوابیده و
باردار شدن را از باران طلب می کردند.( تورک های قدیم اعتقادشان براین بود
که آسمان نر، زمین ماده است زمانی که باران می بارد زمین و آسمان جفت گیری
می کردند. بعد از مدتی درختان و گیاهان شروع به روییدن می کنند( زمین می
زاید)و چنین شد که اولین انسان از خاک آفریده شد.«به همین خاطر تورک ها به
وطن آنا وطن می گویند » )این اتاقکها درزمانهای اخیر تماماً تخریب شده اند.
درساحل شمالی رودخانه قره سو بر روی صخره ای سنگی نقشهایی کنده
کاری شده که احتمالاً تصاویری از هال آروادی (آل آروادی) باشد که رابطه
مستقیمی با اسطوره های«اومای و آل آروادی» دارد. به احتمال زیاد نقشهای
اومای و آل آروادی با اتاقکها در ارتباط باشد. بر اساس باورهای تورکهای
باستان اومای پرنده خوشبختی است که از طرف خورشید می آید و برای زنان غیر
بارور کودک می آورد. در مقابل آل آروادی با موهای قرمز کودکان تازه به دنیا
آمده را می دزدد و چون آل آروادی از آهن می ترسد در کنار نوزاد پاره آهن
یا بیشتر زنجیر می گذارند. این کار هنوز هم در بیشتر جاها اجرا می شود.(
اومای بعد از هزاران سال با عنوان همای رحمت وارد ادبیات فارسی شد )
« تپه ها «
در منطقه مورد مطالعه بین دشت قره سو و تپه های ماهور ساوالان
تعدادی تپه باستانی یافت شد که تمامی این آثار برروی تپه های کوچکی ساخته
شده اند. برخی از این آثار با دیوارهای سنگی و برج ها و پشت بند محکمی حصار
بندی شده اند. سفال هایی از این تپه ها به دست آمده که قدمت برخی از این
تپه ها را عصرآهن و برخی دیگر را پیش از تاریخ ؟ نشان می دهد. تعدادی از
این تپه ها و قلعه ها جهت حفاظت از رودخانه قره سو ساخته شده است. این تیم
باستان شناس قدمت قطعی تپه های تدفیقی را نتوانسته تعیین کند…!
» تخریبات »
در بین سالهای۱۳۳۹-۱۳۲۹ تخریب بسیار گسترده تپه های تدفیقی نام
این منطقه را بر سر زبا نها اندخت. بررسی تیم چارلز برنی در سال ۱۳۵۷ مشخص
کرد که به رغم تخریب و غارت اکثر این تپه ها هنوز تپه های بکر و دست نخورده
به اندازه کافی باقی مانده وارزش بررسی وشناسایی را دارند. تخریب بزرگ
دیگری درسالهای ۱۳۸۵-۱۳۸۳درسه فصل ازحفاری که به سر پرستی علیرضا هژیری
نوبری انجام شد. چند محوطه بزرگ و سرپوشیده اتاق مانندی یافت شد که استلهای
کوچکی در دو ردیف سه نفری و در مقابل آنها یک استل بزرگ قرار داشت. که از
فرم ایستادن این استلها نام مکتب اوشاقلاری به آنها داده شده است. این
استلها بدون بررسی توسط بوردوزرهای این گروه علمی جا به جا شده و در گوشه
ای از منطقه انبارشده اند که بسیاری ازاین استلها شکسته و درحال از بین
رفتن هستند.این استلها در شرایط جوی نامناسب و تحت ناملایمات و بی مسئولیتی
مسئولان قرار دارند. مسئولان میراث فرهنگی اردبیل با نصب کوتاه مدت
داربستها و سایه بان فلزی برای نگهداری این آثار، تلاش و حفظ این منطقه را
در دستور کار خود قرار داده اند اما پس از مدت کوتاهی داربستها را جمع آوری
و در گوشه ای از منطقه روی هم انباشته اند. مدیر کل میراث فرهنگی استان
اردبیل اعلام کرد که داربستها جهت هوا خوری سنگها برداشته شده است. در سال
۱۳۸۷ شبکه خبر اعلام کرد که ۸۰درصد آثار تاریخی شهریئری براثر سرما از بین
رفته است.
* منابع
*charlz burni “meshkin shahr survey in iran”۱۹۷۹ m
یک نمونه سنگ نبشته خط اورخون که در آسیای میانه پیدا شده
در
یک حفاری تکه استخوانی پیدا می شود و باستان شناسان می گویند که این
استخوان ۵ هزار سال عمر دارد. یک بچه ماموت در آند کشف می شود و عمر آن را
بیش از ۲ هزار سال تخمین می زنند. اما دانشمندان چگونه می فهمند که یک شیء
یا اجساد و بقایای موجودات زنده متعلق به چه زمانی هستند؟!
تاریخ سنجی به وسیله کربن ۱۴ یک روش رایج و مطمئن برای تعیین قدمت بقایای
موجودات زنده است، با این شرط که حداکثر ۵۰ هزار سال عمر داشته باشند. این
روش فقط درخصوص اشیایی به کار می رود که یا خود زمانی زنده بوده اند مانند
استخوان، بقایای گیاهان و بقایای اجساد حیوانات و انسان ها و یا این که از
موجودات زنده ساخته شده اند. مانند لباسهای پنبه ای یا کتانی، وسایل چوبی و
غیره.
کربن ۱۴ چگونه ساخته می شود؟اشعه کیهانی هر روز و به مقدار زیاد به اتمسفر
زمین می رسد. برای مثال در هر ساعت نیم میلیون تابش کیهانی به هر فرد می
تابد. این اشعه کیهانی با اتمهای اتمسفر برخورد می کند و تابشهای ثانویه را
به صورت نوترون های پر انرژی به وجود می آورد. این نوترون های پرانرژی با
اتمهای نیتروژن برخورد می کنند. پس از برخورد نوترون با نیتروژن ۷
(۱۴پروتون و ۷نوترون) این اتمها به اتمهای کربن۶ (۱۴ پروتون ۸ نوترون) به
اضافه اتمهای هیدروژن (یک پروتون و یک نوترون) تبدیل می شوند. کربن ۱۴
رادیواکتیو است با نیمه عمری حدود ۵۷۰۰ سال. (نیمه عمر مدت زمانی است که
نصف اتمهای یک ماده رادیواکتیو به دلیل تابش، غیرفعال می شوند).
کربن ۱۴ در موجودات زندهاتمهای کربن ۱۴ که بر اثر تابش کیهانی به وجود آمده
اند، با اتمهای اکسیژن ترکیب شده و گاز دی اکسیدکربن می دهند. گیاهان، این
گاز را جذب کرده و بر اثر پدیده فتوسنتز کربن ۱۴ در فیبر گیاهان وارد می
شود. حیوانات و انسان ها این گیاهان را می خورند و کربن ۱۴وارد بدن آنها می
شود. نسبت کربن ۱۴ به کربن معمولی (کربن)۱۲ در هوا و بدن موجودات زنده در
تمام زمانها تقریباً ثابت بوده و هست. تقریباً در هر تریلیون اتم کربن یک
اتم، اتم کربن ۱۴است. کربن ۱۴ واپاشی می کند. ولی همیشه تا زمانی که موجود
زنده است، به دلیل تبادل با محیط بیرون اتمهای واپاشیده شده با اتمهای جدید
کربن ۱۴ جایگزین می شوند و این نسبت تقریباً ثابت می ماند.
● تعیین تاریخ یک فسیل
به محض این که یک موجود زنده می میرد، دریافت کربن آن از محیط قطع می شود.
نسبت کربن ۱۲ به کربن ۱۴ در لحظه مرگ موجود با مقدار استاندارد آن در بدن
بقیه موجودات زنده برابر است؛ ولی پس از مرگ کربن ۱۴ واپاشیده شده و با هیچ
کربن ۱۴ جدیدی جایگزین نمی شود. کربن ۱۴به تدریج و با سرعت بسیار کم، از
بین می رود؛ در حالی که مقدار کربن ۱۲ ثابت است. با به دست آوردن نسبت کربن
۱۲ به کربن ۱۴ در نمونه مورد بررسی و مقایسه آن با مقدار استاندارد این
نسبت در موجودات زنده می توان قرنی را که این موجود در آن می زیسته است، با
دقت بسیار خوبی محاسبه کرد. چون نیمه عمر کربن ۱۴، ۵۷۰۰ سال است تعیین عمر
اجسام با استفاده از کربن ۱۴ فقط در مواردی معتبر است که نمونه حداکثر
متعلق به ۶۰ هزار سال قبل باشد. پس از این مدت مقدار کربن ۱۴ بسیار ناچیز
می شود. البته قوانین کربن ۱۴ برای سایر ایزوتوپ ها هم معتبر است. مواد
دیگری هم وجود دارند که هم به صورت رادیواکتیو هم غیرفعال در طبیعت وجود
دارند و نسبت آنها هم مقدار ثابتی است. از طرفی نیمه عمر طولانی تری هم
دارند. مثلاً پتاسیم ماده ای است که دو ایزوتوپ فعال و غیرفعال آن در بدن
موجودات زنده به طور طبیعی یافت می شود. نیمه عمر پتاسیم ۴۰، ۱۰۳ میلیون
سال است. البته روش تاریخ سنجی رادیواکتیو در آینده قابل استفاده نیست.
تمام موجوداتی که بعد از ۱۹۴۰ مرده اند، به دلیل فعالیت های هسته ای بمبهای
اتمی، راکتورهای هسته ای و آزمایش های هسته ای در فضای باز دچار تغییرات
هسته ای شده اند و در آینده تشخیص درصد رادیواکتیویته طبیعی در این موجودات
از رادیواکتیویته حاصل از این فعالیت های هسته ای مشکل خواهد بود.
دوستان فلسفه ساروج کمی پیچیده است و ساروج به سه دسته تقسیم میشود:
1.سخت
2.نیمه سخت
3.نرم
هر کدام از این ها برای مصارف خاص خود به کاربرده می شدند عزیزان هر ساروجی نشانه گنج نیست در واقع ساروج همان سیمان امروزی بوده اما با فرمولی متفاوت
حلال ساروج
ساروج نوع نرم را میتون با جوهرنمک ازمایش کرد به طوری که تکه ای جدا شده از آن را داخل ظرف جوهرنمک ریخته اگر شروع به پوسیدن و جوشیدن کرد ساروج است که فقط در نوع نرم کاربرد دارد.
در ساروج نوع متوسط درجه سختی به دو برابر نوع نرم میرسد که در این ساروج برای شکستن آن از پتک و قلم به روش سنتی نیز میتوان استفاده کرد و برای نرم کردن آن در ضخامت 10سانتی متر میتوان از اسید سیتریک98درصد و اسید کلریدریک99درصد استفاده کرد.
دوستان زیادی در تشخیص ساروج مشکل داشتند لذا لازم دانستم این تصاویر را از ساروجها در سایت قرار بدهم تا کمی در تشخیص ساروجها بهتر عمل نمایند
مفرغ:
پس از مس مفرغ قدیمی ترین آلیاژ است. مفرغ ساده ساز دارد و نقش دار که بسته به حکومتها فلزات متفاوت میشود و قلم آنها فرق میکند مفرق بیشتر از کلیه فلزات مصرف می شد چون فلزی عادی بود و همه مردم می توانستند آن را خریداری کنند. چون هم ارزان بود و هم فراوان و به همین دلیل است که در اکثر قبرهای قدیمی فلز مفرغ فراوان یافت میشود.
3- نقره
که خود بر دو قسمت تقسیم میشود:
1- نقره ساده :
که از آن سکه و مجسمه های زیبا می ساختند که اکثرآ با عیار بالا از آن استفاده میکردند و اصطلاحآ به آن نقره پنبه ای می گفتند.
2- نقره طلاشور :
که از آن بیشتر ظروف و مجسمه می ساختند و به نقره چند خط طلا میزدند (عیار میکردند) که عمر نقره زیاد شود.
شما می دانید که نقره وقتی به مدت طولانی بماند به صورت خاک نقره میشود و
از بین میرود. نه اینکه ذات نقره از بین برود بلکه اکسید میشود و به صورت
خاک نقره باقی می ماند ولی نقره هائی که طلا شور میشدند بسیار سالمتر از
نقره خالص باقی می ماندند و به همین دلیل هست که کاهی اوقات در حفاری ها در
خمر ها فقط خاک نقره یافت میشود.
4- طلا
که به ذات خود نه تنها فلزی گرانبهاست که از استقامت بسیار بالائی برخوردار است و به هیچ عنوان از بین نمی رود.
همه می دانیم که وقتی فلزی به مدت طولانی در زیر خاک می ماند جرم خاک به روی آن می نشیند که در اصطلاح میگویند پاتین بسته است و کاملاً هم درست است ولی طلا به ذات خود پاک است و به همین دلیل هم هست که طلا وقتی به مدت طولانی در زیر خاک می ماند از خاک پاتین نمی بندد و اکثر کسانی که کار تقلبی میسازند در این قسمت کار مشکل دارند که نمیتوانند طلا را پاتین بندی کنند.
این را میگم که بدونید که پاتین طلا از خود طلا است که به صورت ذرات به روی کار مینشیند چون طلا همه چیز را از خود دور میکند بغیر از طلا.
5- هفت جوش :
در زمانهای قدیم اجناسی را که میخواستند محکم درست کنند که از بین نرود و
عمری طولانی داشته باشد ، هفت آلیاژ را با هم ترکیب میکردند که درجه ذوب آن
بسیار بالا بود که و از نظر سختی به تیتانیوم فعلی معروف میباشد و از
فلزات طلا ، نقره ، مس ، روی ، سرب ، آهن ، مسوار تشکیل می شد که قلم زدن
هفت جوش بسیار سخت و طاقت فرسا بود و هنر مندان بسیار ماهری میخواست تا
بتوانند این آلیاژ را بسازند و قلم بزنند. در مورد هفت جوش باید بگویم که
از تمام فلزات سنگین تر است و چون ساخت آن بسیار سخت بود آن را قالب هم می
ریختند.
6- سه جوش :
بعد از اینکه سختیهای هفت جوش نمایان شد و برای همه هنرمندان کار با آن
مشکل بود ، آلیاژ سه جوش درست شد که کار با آن بسیار راحت تر از هفت جوش
بود. این آلیاژ از ترکیب طلا ، نقره و مس ساخته میشود که قلم خوردن آن خیلی
راحت تر از هفت جوش بود ولی باز هم از فلزات دیگر محکمتر و سخت تر است و
یکی از دلائلی که نقره را طلا شور میکردند همین سختی آلیاژ هفت جوش و سه
جوش بود.
پس توضیحات کلی را دادیم فقط چند تا نکته ریز مانده که در زیر برایتان بازگو می نمایم:
فلز نقره طلا شور را اکثرآ هنرمندان برای خاندان دربار می ساختند.
(طلا کوب با طلا شور فرق میکنه و این دو تا با هم قاطی نشوند.)
بعضی از نقره ها را طلا کوب میکردند و بعضی از طلا ها را نقره کوب.
بعضی از مفرغ ها را طلا کوب میکردند.
بعضی از مفرغ ها را نقره کوب میکردند. که این نیز برای شکیل شدن کار بود و اکثرا هنرمندان این کار را برای درباریان انجام می دادند.
بغیر از این چهار عمل بالا ، عملی برای کوبیدن با فلزات دیگر انجام نمیشد.
2 زمان ساخت یا وقتی که از شروع تا اتمام یک اثر صرف می شود در ارزش آن مد نظر خواهد بود
3 تجربه ، مهارت و استادی سازنده
4 نایابی و کم یابی تکنیک و فنون بکار رفته در ساخت اثر
5 فرم و هندسه فضایی اثر
6 نقوش ، طرح ها و تزئینات بکار رفته که خود شامل سه بخش می شود.
الف: نوع طرح ونقش واصالت فرهنگی و تاریخی آن
ب: تکنیک و مهارت استفاده از نقوش وتزئینات
ج: میزان هماهنگی و ارتباط نقش و فرم
7 داشتن امضاء یا خط اثر و آن به این معنی است که از روی ویژگی خاص یک اثر و شخصیت آن شی بتوان به نام سازنده اش پی برد . مثال بهتر این است دو میناتور کاملا مشابه یکی توسط فردی ناشناس ترسیم شد ه و دومی به طور مثال توسط رضا عباسی و یا بهزاد
8 داشتن ویژگی های بارز فرهنگی هنری بومی یا منطقه ای و ملی
9 در نهایت دو یا چند عملکردی بودن (Multi-Function) که می تواند بر نحوه و میزان ارزش گذاری شی دستی اثر بگذارد . به طور مثال یک قالی یا گلیم زیبا علاوه بر عملکرد زیر انداز دارای عملکرد زیبایی نیز هست و در عین حال دارای ارزش اقتصادی فعال و غیر ثابت نیز می باشد و …
به هر صورت از دیدگاه باستان شناسی و مبادی علمی ، یک کاوشگر و کارشناس کاوش ، دست به مطالعه و بررسی اسناد و مدارک مختلف تاریخی و فرهنگی می زند تا قادر به شناسایی و تعیین محل دقیق دفن آثار ،اشیاء و ابنیه گردد . این عمل ، تنها با تسلط به تاریخ جغرافیای قومی وتاریخی ، ویژگی های اجتماعی و فرهنگی اقوام وهمینطور شناسایی آثار موجود ومعاصر برای پیگیری و ره یابی سابقه و پیشینه تاریخی آن است که محقق ر ا قاد ر به اکتشاف و مطالعه علمی خواهد نمود .اما علاوه بر آن برای تعیین دقیق قدمت و تاریخچه آثار بعد از اکتشاف باید به دنبال کشف حقایق و مجهولات فرهنگی نیز بود.