لزات به پنج قسمت تقسیم میشوند.
الف- مس : که از تمام فلزات قدیمی تر است. مس را هم به تنهائی درست
میکردند و هم در فلزات دیگر آلیاژ میکردند
ب – مفرغ : پس از مس مفرغ قدیمی ترین آلیاژ است. مفرغ ساده ساز دارد و نقش دار که بسته به حکومتها فلزات متفاوت میشود و قلم آنها فرق میکند مفرق بیشتر از کلیه فلزات مصرف میشد چون فلزی عادی بود و همه مردم میتوانستن آن را خریداری کنند. چون هم ارزان بود و هم فراوان و به همین دلیل است که در اکثر قبرهای قدیمی فلز مفرغ فراوان یافت میشود.
نقره که خود بر دو قسمت تقسیم میشود.
الف- نقره ساده : که از آن سکه و مجسمه های زیبا میساختند که اکثرآ با عیار بالا از آن استفاده میکردند و اصطلاحآ به آن نقره پنبه ای می گفتند.
ب – نقره طلاشور : که از آن بیشتر ظروف و مجسمه میساختند و به نقره چند خط طلا میزدند (عیار میکردند) که عمر نقره زیاد شود. شما میدانید که نقره وقتی به مدت طولانی بماند به صورت خاک نقره میشود و از بین میرود. نه اینکه ذات نقره از بین برود بلکه اکسید میشود و به صورت خاک نقره باقی میماند ولی نقره هائی که طلا شور میشدند بسیار سالمتر از نقره خالص باقی میماندند و به همین دلیل هست که کاهی اوقات در حفاری ها در خمر ها فقط خاک نقره یافت میشود.
طلا که به ذات خود نه تنها فلزی گرانبهاست که از استقامت بسیار بالائی برخوردار است و به هیچ عنوان از بین نمیرود.
همه میدانیم که وقتی فلزی به مدت طولانی در زیر خاک میماند جرم خاک به روی آن می نشیند که در اصطلاح میگویند پاتین بسته است و کاملاً هم درست است ولی طلا به ذات خود پاک است و به همین دلیل هم هست که طلا وقتی به مدت طولانی در زیر خاک میماند از خاک پاتین نمیبندد و اکثر کسانی که کار تقلبی میسازند در این قسمت کار مشکل دارند که نمیتوانند طلا را پاتین بندی کنند.
این را میگم که بدونید که پاتین طلا از خود طلا است که به صورت ذرات به روی کار مینشیند چون طلا همه چیز را از خود دور میکند بغیر از طلا.
هفت جوش : در زمانهای قدیم اجناسی را که میخواستند محکم درست کنند که از بین نرود و عمری طولانی داشته باشد ، هفت آلیاژ را با هم ترکیب میکردند که درجه ذوب آن بسیار بالا بود که و از نظر سختی به تیتانیوم فعلی معروف میباشد و از فلزات طلا ، نقره ، مس ، روی ، سرب ، آهن ، مسوار تشکیل می شد که قلم زدن هفت جوش بسیار سخت و طاقت فرسا بود و هنر مندان بسیار ماهری میخواست تا بتوانند این آلیاژ را بسازند و قلم بزنند. در مورد هفت جوش باید بگویم که از تمام فلزات سنگین تر است و چون ساخت آن بسیار سخت بود آن را قالب هم می ریختند.
سه جوش : بعد از اینکه سختیهای هفت جوش نمایان شد و برای همه هنرمندان کار با آن مشکل بود آلیاژ سه جوش درست شد که کار با آن بسیار راحت تر از هفت جوش بود. این آلیاژ از ترکیب طلا ، نقره و مس ساخته میشود که قلم خوردن آن خیلی راحت تر از هفت جوش بود ولی باز هم از فلزات دیگر محکمتر و سخت تر است و یکی از دلائلی که نقره را طلا شور میکردند همین سختی آلیاژ هفت جوش و سه جوش بود.
مقدمه سنگهای قیمتی
سنگهای قیمتی انواع مختلف دارند.
گاهی اوقات بعضی از سنگهای بسیار با ارزش در طبیعت معادل کم ارزش هم دارند و وقتی افراد نا آگاه که در شناخت سنگ تبحری ندارند به آنها نگاه میکنند به اشتباه سنگ کم ارزش را با سنگ قیمتی اشتباه میگیرند.
شیادان و افرادی سود جو از همین مسئله استفاده میکنند و با آن مردم را گول میزنند.
رشته جواهر شناسی شاخه ای مجزا از باستان شناسی میباشد و علم مربوط به خودش را دارد و بنده نیز اطلاعات کاملی از آن ندارم و ممکن است اشتباه کنم.
به هر حال اگه اشتباهی بود یا کم و کاستی داشت به بزرگی خودتون و بی سوادی من ببخشید.
این مطلب را نوشتم تا بتونید سنگهای نزذیک به سنگهای قیمتی را بشناسید و بدونید که چه سنگهائی نزذیک به رنگ و شکل سنگهای قیمتی هست.
جواهرات و سنگها
سنگ تورمالین : سنگی متبلور به رنگهای زرد ، سرخ ، بنفش که معادن آن در برزیل و برمه و آمریکا و سیبری وجود دارد
سنگ دُر دُر بر دو شکل کلی هست. کوهی و بیابانی و بشکل و رنگ بلور میباشد که دارای تللول میباشد و مروارید یکتا در صدف را هم دُر میگویند
سنگ زمرد یکی از اقسام آلومین به رنگ سبز که از سنگهای قدیمی هست و هر چه پر رنگ تر باشد گرانبها تر است
الماس یکی از سنگهای گرانبها که عبارت است از کربن خالص متبلور و در هندوستان ، برزیل ، آفریقا و برخی از کشورهای دیگر بشکل کریستال در کانها پیدا میشود گاهی بی رنگ و گاهی در رنگهای سبز ، سرخ ، آبی ، صورتی ، و سیاه یافت میشود. نوع بی رنگ آن در ردیف سنگهای گرانبها هست و فراوانتر از رنگهای دیگر میباشد ولی کلیه رنگهای آن گرانبها هستند. الماس هر چه درشت تر و پاک تر باشد گرانبها تر است. الماس همه اجسام را مخطط میکند و فقط با گرده های مخصوص خود صیقلی می شود. نوع صنعتی آن در شیشه بری به کار میرود.
یاقوتنوعی سنگ گرانبها هست که از معدن به دست می آید به رنگ سرخ ، زرد ، کبود ، سبز و سفید. نوع سرخ و شفاف آن بعد از الماس از بهترین سنگهای موجود میباشد و هر چه بزرگتر و خوش رنگ تر باشد گرانبها تر است در فارسی قدیم به آن یاکند هم میگفتند یواقیت جمع یاقوت است. رمانی= یاقوت درشت و سرخ رنگ شبیه انار یاقوت خام کنایه از لب معشوق می باشد.
زبرجدیک قسم آلومین رنگین مانند زمرد به رنگ زرد یا سبز که از سنگهای قدیمی است و در جواهر سازی بکار میرود و مشهور ترین آن سبز رنگ است در آمریکا و برزیل و استرالیا و روسیه یافت میشود
لعلیکی از سنگهای قیمتی به رنگ سرخ مانند یاقوت یک قسم آلومین رنگین است و در طبیعت پیدا میشود لعل بدخشان یکی از معروفترین آنها میباشد
کهربا صمغ برخی از درختان نوع سرو و کاج که از منۀ قدیمه تولید و مانند سنگ سفت و سخت شده و به رنگهای مختلف زرد و سرخ و سفید است و بر اثر مالش خاصیت الکتریسیته پیدا میکند و در ۲۷۸ درجه حرارت ذوب میشود و سپس به شکل تیره رنگی میسوزد و در آب و الکل و جوهر سقز حل میشود. یکی از اقسام لینیت زغالی است سخت و براق و به خوبی جلا و صیقل پیدا میکند و در جواهر سازی بکار می رود
عقیق یک قسم کوارنز بی شکل به رنگهای مختلف است. نوع مرغوب آن به رنگ سرخ یا آلبالوئی است و مانند سنگهای قیمتی در زینت بکار میرود نوعی از آن که در یمن به دست می آید و سرخ رنگ است معروف به عقیق یمنی یا یمانی است که بیشتر نگین انگشتر میشود و واحدش عقیقه است
فیروزهیکی از سنگهای قیمتی به رنگهای آبی آسمانی که از معدن استخراج میشود و بیشتر نگین انگشتر از آن به دست می آید و در نیشابور و کرمان و فارس و آذربایجان به دست می آید. بهترین آن از معدنی از نیشابور به دست میآید و آن را فیروزه بواسحاقی میگویند.
یشمسنگی است شبیه عقیق یا زبر جد به رنگهای مختلف کبود ، سبز تیره و رنگ صابونی آن نیز یافت میشود.
لاجورداز سنگهای معدنی به رنگ آسمانی یا آبی پر رنگ که سائده شده آن در نقاشی به کار میرود و در طب قدیم نیز کار برد داشته است. به عربی به آن لازورد میگویند.
مردار سنگ لیتارژ ، جوهر سرب ، جسمی است به رنگ سرخ یا زرد بیستر از سرب و قلعی گرفته میشود برای ساختن مرهم بکار میرود و به آن سنگ مردار هم گفته میشود.
مرواریدگوهری
است سفید و درخشان که در داخل صدف رشد میکند. وقتی ذره شنی بین صدف و جبه
او قرار می گیرد جانور کم کم ماده آهکی بدور آن ذره ترشح میکند و رفته رفته
مروارید ساخته میشود. درشتی آن به اندازه دانه خنثی شروع میشود و تا
اندازه تخم کبوتر آن وجود دارد و در خلیج فارس و اقیانوس هند صید میشود.
گرد اورنده : مهندس نوجوان
این محوطه شامل ۲۸۰ سنگ افراشته باستانی است که دیرینگی آنها بیش از ۶ هزار سال پیش میلاد برآورد میشود و قدمت این مناطق به دوران اواخر مفرغ و دوره نوسنگی و مس سنگی و نیز اوایل آهن مربوط است.
این سنگافراشتهها با ارتفاع متفاوت ۷۰تا ۳۶۰سانتی متری که اکثرا منقوش به اشکال انسان هستند. طرح انسانهای حک شده بر روی سنگها به شکل افرادی دست به سینه و معمولا بدون دهان است و تاکنون فقط هفت قطعه این نوع سنگ – افراشتهها در منطقه حکاری کردستان ترکیه و یک قطعه هم در قپوزستان آذربایجان یافت شدهاست.
وسعت محوطه شهریری ۴۰۰ هکتار است و در ۶۰ کیلومتری غرب اردبیل، ۲۵ کیلومتری شرقی مشکینشهر، یک کیلومتری شمال روستای پیرازمیان و در کنار رودخانه قره سو واقع شدهاست.
محوطه شهریری از سه قسمت معبد، قوشاتپه و قله تشکیل شدهاست و سنگافراشتههای این محل با فرسایش و تخریب زیادی روبهرو هستند و در فروردین ۱۳۹۰ گردباد باعث ویرانی بخشی از این محوطه شد.
محوطه باستانی «شهریری» در سال ۱۳۸۱ از سوی میراث فرهنگی استان در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسید. از زمان پیدا شدن این محوطه تاکنون، هشتاد درصد آثار آن از میان رفتهاست.
دشت مشگین شهر درشمال شرقی آذربایجان ایران حدوداً ۶۳ کیلومتری
شرق اهر،۱۰۵ کیلومتری شمال شرقی اردبیل قرار دارد،شهر یئری ۲۸ کیلومتری
مشگین شهر و ۲ کیلومتری روستای پیرازمیان در این دشت واقع شده است. وسعت
منطقه مورد مطالعه توسط میراث فرهنگی اردبیل ۴۰۰هکتار اعلام شده که فقط به
اطراف رودخانه قره سو محدود شده است. تیم چالز برنی و سه تن از
همکارانش(رابرت بولی،مایکل لوید اینگراهام،جفری سامرز) که در سوم آگوست
۱۹۷۶ میلادی (۱۳۵۷ش) برای ارزیابی ظرفیت بالقوه منطقه تحقیقاتی انجام داده
اند.در مقاله ای با عنوان«استلها و محوطه دشت مشگین شهر»چنین می نویسند:
محدوده شرقی منطقه مورد مطالعه در محل تلاقی جاده اصلی شرق به غرب
مشگین شهر و جاده اصلی اردبیل به دشت مغان تعیین شده است. این محوطه به طرف شمال نیز ادامه می یابد.
دومحوطه درغرب مشگین شهر کشف شده است که می توان آن را پاسگاه
مرزی اورارتوها لقب داد. در دشت اردبیل نیزشواهد روشنی از استقرار
اورارتوها به چشم می خورد.پس از سقوق اورارتو ها بلا فاصله به استکام بندی
درمنطقه وسیعی از حاشیه دشت قره سو تا انتهای دشت مشگین شهر انجام شده
است.کل منطقه مورد مطالعه حدودا ۱۴۰۰ کیلومتر مربع بود که آن را به ۷۲
محوطه تقسیم کرده ایم.
مهمترین محوطه کشف شده در این بررسیها کشف محوطه بورازما(شهر
یئری) بود. احتمالا از این نام برای ترساندن دشمنان استفاده شده
است.«بورازما» به معنی«اینجا نیا»که بعدها این نام به روستایی درآن نزدیکی
داده شد و با تغییراتی به « پیرازمیان » تبدیل شد و چون از قدیم دراین
منطقه شهری وجود داشته این محوطه به«شهریئری»معروف شده است که عمده ترین و
مهمترین نتیجه بررسی این تیم بود.
محوطه شهریئری درشرق منطقه مورد مطالعه قرار دارد.استقرار این
محوطه به دلیل ملاحظات استراتژی بر روی صخره ای بنا شده است. استحکامات
دفاعی تماما از سنگ ساخته شدهاست.این محوطه از ۴ مولفه تشکیل شده است.
۱- دهکده وسیعی که بخشی از آن حصار کشی شده و این دهکده به دو
قسمت بالایی و پایینی تقسیم می شود. ۲- ارک که از سمت غرب به دهکده بالایی
منتهی می شود ۳- چهارگروم استیل ۴- تعدادی قبر که در دهکده بالایی و پایینی
قرار داشت. ازمیان ۷۲ محوطه ثبت شده چند مورد علایم و نشانه های قطعی و
چند مورد نیز علایم احتمالی مربوط به تمدنهای ماقبل تاریخ ثبت شده است.
محوطه های در کل منطقه مورد مطالعه کشف شده که به طور کامل فرسوده
و به بستر سنگی تبدیل شده اند. در این محوطه ها سفالها ی قرمز رنگی
باشاموت کاه و شن،حاوی نقش هایی به دست آمده که تمامی آنها دست ساز و اغلب
نا صاف و ضخیم و به شکل ظروف و کم عمق و ابتدایی همچنین مقداری پارچ نیز به
دست آمده است. قدمت همه آنها هزاره پنجم قبل از میلاد را نشان می دهند.
»استل ها »
در بررسی شهر یئری چهار گروه استل پیدا شده که قدمت استلها از
قدمت محوطه بیشتر است.بزرگترین گروم استل در نزدیکی دروازه غربی دهکده
بالایی یافت شده که ۸۰ استل وجود داشت. بسیاری از این استلها در زمانهای
اخیر جا به جا شده اند. اندازه این استل ها ۱۷۲سانتیمتر ارتفاع۵۲ سانتیمتر
عرض۳۸ سانتیمتر ضخامت دارند. نمونه کوچکترها به خوبی ترش خوده اند که در
حدود ۱۰۰ سانتیمتر ارتفاع۳۵ سانتیمتر عرض۳۰ سانتیمتر ضخامت دارند. در شمال
شرقی استلهای دسته اول تعداد ۲۵ استل یافت شد که تمامی این استلها در دوران
باستان جا به جا شده اند که پیدا کردن مکان اصلی انها دشوار است این دسته
به صورت نامنظم تراش شده اند ابعاد آنها حدودا ۳۱۹ سانتیمتر ارتفاع، ۷۰
سانتیمتر عرض۳۰ سانتیمتر ضخامت دارند.
گروه سوم استلها در داخل حصارهای دهکده بالایی قرار داشتند که
تعدادشان کمتر از۲۰عدد است. جنس استلها از سنگهای آذرین یا آتشفشانی است که
در حاشیه تپه یافت می شود.
استلها بیشتر به صورت ردیفی و هر ردیف در مرحله واحد تراش خورده
اند.تمامی استلها به صورت برجسته تراش شده و میزان مهارت به کار رفته
متفاوت است. در تمامی آنها موی سر، قبضه شمشیر و غلاف به طور مشخص قابل
مشاهده است. موی سر در تمامی آنها وجود دارد و در اکثر موارد در قسمت
انتهایی به پنج دسته تقسیم می شود. امکان آن نیز هست که این خطوط در واقع
در حکم دستهای این استلها باشد. به طور معمول موها به موازات بینی تراشیده
شده است اما در برخی موارد این روند به هم خورده است. این موضوع دست بودن
این حطوط را تقویت می کند. بینی به صورت مجزا از پیشانی تراشیده شده و
تعداد معدودی هم دارای ریش هستند. اغلب استلها دارای چشمان گرد و کمربند
هستند که اغلب به صورت افقی که دارای طرحی عمودی مایل هستند. شمشیر از راست
به چپ در زیر کمر بندغلاف شده است. درمورد قدمت استلها گفته می شود که
قدمت آنها از ارک شهریئری بیشتر است. مردمان شرق این استلها را «بل بل»
میگویند
» اتاقک ها »
تعداد زیادی اتاقک قبر مانند با سنگ چینیهای مدور که این تیم
نتوانسته همه آنها را ثبت کند.این اتاقکها در سالهای اخیر به طورغیر مجازی
حفاری شده و به غارت رفته است.از این قبرها تعداد زیادی از سفالهای سیقلی
خاکستری به دست آمده که ظاهراً شباهت هایی با سفال های ماورای قفقاز دارند.
قدمت این قبرها سفالها پیش از تاریخ ؟ را نشان می دهند. باستان شناسی که
می خواهند این منطقه را مورد بررسی قرار دهد باید کاملاً به میتولوژی
(اسطوره شناسی) آشنا باشد در غیر این صورت نمی تواند کار موٌثری در این
منطقه پیش ببرد و تحقیقات بنیادی انجام دهد.
احتمالاً زمانی مردم این منطقه به آنیمیزم روی آورده اند باورهای
دینی که درآن به اشیای بی جان(گاهی نیز روح نیاکان) ارزش قائل شده و درپاره
ای ازکارهایشان از آنها کمک و یاری می خواستند. با گذر از قوشا تپه در
کنار راه ورودی از طرف روستای پیرازمیان به اتاقکهایی با دیوارهای مدون
سنگی کوچکی برمی خوریم. روی این اتاقک ها با سنگهای بزرگ پوشیده می شد،
درکوچکی جهت ورود و خروج وجود داشت.
نگامی که باران می بارید، زنان غیر بارور در این اتاقکها خوابیده و
باردار شدن را از باران طلب می کردند.( تورک های قدیم اعتقادشان براین بود
که آسمان نر، زمین ماده است زمانی که باران می بارد زمین و آسمان جفت گیری
می کردند. بعد از مدتی درختان و گیاهان شروع به روییدن می کنند( زمین می
زاید)و چنین شد که اولین انسان از خاک آفریده شد.«به همین خاطر تورک ها به
وطن آنا وطن می گویند » )این اتاقکها درزمانهای اخیر تماماً تخریب شده اند.
درساحل شمالی رودخانه قره سو بر روی صخره ای سنگی نقشهایی کنده
کاری شده که احتمالاً تصاویری از هال آروادی (آل آروادی) باشد که رابطه
مستقیمی با اسطوره های«اومای و آل آروادی» دارد. به احتمال زیاد نقشهای
اومای و آل آروادی با اتاقکها در ارتباط باشد. بر اساس باورهای تورکهای
باستان اومای پرنده خوشبختی است که از طرف خورشید می آید و برای زنان غیر
بارور کودک می آورد. در مقابل آل آروادی با موهای قرمز کودکان تازه به دنیا
آمده را می دزدد و چون آل آروادی از آهن می ترسد در کنار نوزاد پاره آهن
یا بیشتر زنجیر می گذارند. این کار هنوز هم در بیشتر جاها اجرا می شود.(
اومای بعد از هزاران سال با عنوان همای رحمت وارد ادبیات فارسی شد )
« تپه ها «
در منطقه مورد مطالعه بین دشت قره سو و تپه های ماهور ساوالان
تعدادی تپه باستانی یافت شد که تمامی این آثار برروی تپه های کوچکی ساخته
شده اند. برخی از این آثار با دیوارهای سنگی و برج ها و پشت بند محکمی حصار
بندی شده اند. سفال هایی از این تپه ها به دست آمده که قدمت برخی از این
تپه ها را عصرآهن و برخی دیگر را پیش از تاریخ ؟ نشان می دهد. تعدادی از
این تپه ها و قلعه ها جهت حفاظت از رودخانه قره سو ساخته شده است. این تیم
باستان شناس قدمت قطعی تپه های تدفیقی را نتوانسته تعیین کند…!
» تخریبات »
در بین سالهای۱۳۳۹-۱۳۲۹ تخریب بسیار گسترده تپه های تدفیقی نام
این منطقه را بر سر زبا نها اندخت. بررسی تیم چارلز برنی در سال ۱۳۵۷ مشخص
کرد که به رغم تخریب و غارت اکثر این تپه ها هنوز تپه های بکر و دست نخورده
به اندازه کافی باقی مانده وارزش بررسی وشناسایی را دارند. تخریب بزرگ
دیگری درسالهای ۱۳۸۵-۱۳۸۳درسه فصل ازحفاری که به سر پرستی علیرضا هژیری
نوبری انجام شد. چند محوطه بزرگ و سرپوشیده اتاق مانندی یافت شد که استلهای
کوچکی در دو ردیف سه نفری و در مقابل آنها یک استل بزرگ قرار داشت. که از
فرم ایستادن این استلها نام مکتب اوشاقلاری به آنها داده شده است. این
استلها بدون بررسی توسط بوردوزرهای این گروه علمی جا به جا شده و در گوشه
ای از منطقه انبارشده اند که بسیاری ازاین استلها شکسته و درحال از بین
رفتن هستند.این استلها در شرایط جوی نامناسب و تحت ناملایمات و بی مسئولیتی
مسئولان قرار دارند. مسئولان میراث فرهنگی اردبیل با نصب کوتاه مدت
داربستها و سایه بان فلزی برای نگهداری این آثار، تلاش و حفظ این منطقه را
در دستور کار خود قرار داده اند اما پس از مدت کوتاهی داربستها را جمع آوری
و در گوشه ای از منطقه روی هم انباشته اند. مدیر کل میراث فرهنگی استان
اردبیل اعلام کرد که داربستها جهت هوا خوری سنگها برداشته شده است. در سال
۱۳۸۷ شبکه خبر اعلام کرد که ۸۰درصد آثار تاریخی شهریئری براثر سرما از بین
رفته است.
* منابع
*charlz burni “meshkin shahr survey in iran”۱۹۷۹ m