باستان شناسی دکتر نوجوان معروف به الهه باستان

باستان شناسی یک علم است
باستان شناسی دکتر نوجوان معروف به الهه باستان

سلام دوستان ما خرافات ، حرفهای پوچ ، داستانهای خیالی و دفینه یابی که از روی حرف و حدیث باشد را رد می کنیم. امروزه با استفاده از تجربیات بدست آمده از دفینه یابان مشهور و با استفاده از نتایجی که علم باستان شناسی بدست آورده سعی می کنیم که به جستجوگران گنج ، باستانشناسی جدید و مدرن ، مناسب عقل و علم را ارائه نماییم. تفاوت و دیدگاه ما این است که به دور از خرافات ، دروغ ، حرفهای مزخرف و با تکیه بر علوم باستان شناسی نظرات خودمان را بیان کنیم. تمام دیدگاه ها و موارد ارائه شده در سایت اطلاعات ابتدایی برای تعیین هدف است و همچنین اطلاعات دادن به عموم تا سرمایه ملی به یغما نرود همه ما مسئول هستیم پس با برخورد با افراد سود جو با ۱۱۳ تماس بگیرید.

پیام های کوتاه
  • ۲ خرداد ۹۵ , ۱۵:۲۸
    سلام
  • ۲۲ اسفند ۹۴ , ۱۸:۱۲
    سلام

۸ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

کارشناسی آثار و اشیاء باستانی

 کارشناسی آثار و اشیاء باستانی

1- شناخت مکانهای باستانی که ما به این قسمت اصلاً کاری نداریم.

2- شناخت اجساد که به صورت خلاصه برایتان توضیح دادم.

3- شناخت سنگ ها که خود به 3 بخش تقسیم میشود:

1- سنگهای دوران حجر

2- سنگهای بعد از دوران حجر

3- سنگهای میان دوره ای

4- شناخت سفال ها در دوره پنج هزار ساله

1- ساده ، قهوایی ، سیاه ، خاکستری

2- لعاب دار – لعاب بیرونی ، لعاب درونی

3- نقش دار  که به رنگهای مختلف است و هر رنگ متعلق به یک دوران خاص

5- فلزات که بحث اصلی ما هستند که خود به پنج قسمت تقسیم میشوند.

الف- مس : که از تمام فلزات قدیمی تر است. مس را هم به تنهائی درست

میکردند و هم در فلزات دیگر آلیاژ میکردند

ب –       مفرغ : پس از مس مفرغ قدیمی ترین آلیاژ است. مفرغ ساده ساز دارد و نقش دار که بسته به حکومتها فلزات متفاوت میشود و قلم آنها فرق میکند مفرق بیشتر از کلیه فلزات مصرف میشد چون فلزی عادی بود و همه مردم میتوانستن آن را خریداری کنند. چون هم ارزان بود و هم فراوان و به همین دلیل است که در اکثر قبرهای قدیمی فلز مفرغ فراوان یافت میشود.

3-      نقره  که خود بر دو قسمت تقسیم میشود.

الف-   نقره ساده : که از آن سکه و مجسمه های زیبا میساختند که اکثرآ با عیار بالا از آن استفاده میکردند و اصطلاحآ به آن نقره پنبه ای می گفتند.

ب –    نقره طلاشور : که از آن بیشتر ظروف و مجسمه میساختند و به نقره چند خط طلا میزدند (عیار میکردند) که عمر نقره زیاد شود. شما میدانید که نقره وقتی به مدت طولانی بماند به صورت خاک نقره میشود و از بین میرود. نه اینکه ذات نقره از بین برود بلکه اکسید میشود و به صورت خاک نقره باقی میماند ولی نقره هائی که طلا شور میشدند بسیار سالمتر از نقره خالص باقی میماندند و به همین دلیل هست که کاهی اوقات در حفاری ها در خمر ها فقط خاک نقره یافت میشود.

4-      طلا که به ذات خود نه تنها فلزی گرانبهاست که از استقامت بسیار بالائی برخوردار است و به هیچ عنوان از بین نمیرود.

همه میدانیم که وقتی فلزی به مدت طولانی در زیر خاک میماند جرم خاک به روی آن می نشیند که در اصطلاح میگویند پاتین بسته است و کاملاً هم درست است ولی طلا به ذات خود پاک است و به همین دلیل هم هست که طلا وقتی به مدت طولانی در زیر خاک میماند از خاک پاتین نمیبندد و اکثر کسانی که کار تقلبی میسازند در این قسمت کار مشکل دارند که نمیتوانند طلا را پاتین بندی کنند.

این را میگم که بدونید که پاتین طلا از خود طلا است که به صورت ذرات به روی کار مینشیند چون طلا همه چیز را از خود دور میکند بغیر از طلا.

5-  هفت جوش : در زمانهای قدیم اجناسی را که میخواستند محکم درست کنند که از بین نرود و عمری طولانی داشته باشد ، هفت آلیاژ را با هم ترکیب میکردند که درجه ذوب آن بسیار بالا بود که و از نظر سختی به تیتانیوم فعلی معروف میباشد و از فلزات طلا ، نقره ، مس ، روی ، سرب ، آهن ، مسوار  تشکیل می شد که قلم زدن هفت جوش بسیار سخت و طاقت فرسا بود و هنر مندان بسیار ماهری میخواست تا بتوانند این آلیاژ را بسازند و قلم بزنند. در مورد هفت جوش باید بگویم که از تمام فلزات سنگین تر است و چون ساخت آن بسیار سخت بود آن را قالب هم می ریختند.

6-      سه جوش : بعد از اینکه سختیهای هفت جوش نمایان شد و برای همه هنرمندان کار با آن مشکل بود آلیاژ سه جوش درست شد که کار با آن بسیار راحت تر از هفت جوش بود. این آلیاژ از ترکیب طلا ، نقره و مس ساخته میشود که قلم خوردن آن خیلی راحت تر از هفت جوش بود ولی باز هم از فلزات دیگر محکمتر و سخت تر است و یکی از دلائلی که نقره را طلا شور میکردند همین سختی آلیاژ هفت جوش و سه جوش بود.

 

پس توضیحات کلی را دادیم فقط چند تا نکته ریز موند که در زیر براتون میگم.

فلز نقره طلا شور را اکثرآ هنرمندان برای خاندان دربار می ساختند.

طلا کوب با طلا شور فرق میکنه و این دو تا با هم قاطی نشوند.

بعضی از نقره ها را طلا کوب میکردند و بعضی از طلا ها را نقره کوب.

بعضی از مفرغ ها را طلا کوب میکردند.

بعضی از مفرغ ها را نقره کوب میکردند. که این نیز برای شکیل شدن کار بود و اکثرا هنرمندان این کار را برای درباریان انجام میدادند.

بغیر از این چهار عمل بالا ، عملی برای کوبیدن با فلزات دیگر انجام نمیشد

به صورت کلی برای شما در مورد فلزات گفتم و ادامه بحث را در همینجا در مورد کلیه مسائل کارشناسی میراث فرهنگی مینویسم و شما میتوانید در آینده در همینجا مطالب را دنبال کنید.

مقدمه سنگهای قیمتی

سنگهای قیمتی انواع مختلف دارند.

گاهی اوقات بعضی از سنگهای بسیار با ارزش در طبیعت معادل کم ارزش هم دارند و وقتی افراد نا آگاه که در شناخت سنگ تبحری ندارند به آنها نگاه میکنند به اشتباه سنگ کم ارزش را با سنگ قیمتی اشتباه میگیرند.

شیادان و افرادی سود جو از همین مسئله استفاده میکنند و با آن مردم را گول میزنند.

رشته جواهر شناسی شاخه ای مجزا از باستان شناسی میباشد و علم مربوط به خودش را دارد و بنده نیز اطلاعات کاملی از آن ندارم و ممکن است اشتباه کنم.

به هر حال اگه اشتباهی بود یا کم و کاستی داشت به بزرگی خودتون و بی سوادی من ببخشید.

این مطلب را نوشتم تا بتونید سنگهای نزذیک به سنگهای قیمتی را بشناسید و بدونید که چه سنگهائی نزذیک به رنگ و شکل سنگهای قیمتی هست.

جواهرات و سنگها

سنگ تورمالین :  سنگی متبلور به رنگهای زرد ، سرخ ، بنفش که معادن آن در برزیل و برمه و آمریکا و سیبری وجود دارد

سنگ دُر  دُر بر دو شکل کلی هست. کوهی و بیابانی و بشکل و رنگ بلور میباشد که دارای تللول میباشد و مروارید یکتا در صدف را هم دُر میگویند

سنگ زمرد  یکی از اقسام آلومین به رنگ سبز که از سنگهای قدیمی هست و هر چه پر رنگ تر باشد گرانبها تر است

الماس  یکی از سنگهای گرانبها که عبارت است از کربن خالص متبلور و در هندوستان ، برزیل ، آفریقا و برخی از کشورهای دیگر بشکل کریستال در کانها پیدا میشود گاهی بی رنگ و گاهی در رنگهای سبز ، سرخ ، آبی ، صورتی ، و سیاه یافت میشود. نوع بی رنگ آن در ردیف سنگهای گرانبها هست و فراوانتر از رنگهای دیگر میباشد ولی کلیه رنگهای آن گرانبها هستند. الماس هر چه درشت تر و پاک تر باشد گرانبها تر است. الماس همه اجسام را مخطط میکند و فقط با گرده های مخصوص خود صیقلی می شود. نوع صنعتی آن در شیشه بری به کار میرود.

یاقوتنوعی سنگ گرانبها هست که از معدن به دست می آید به رنگ سرخ ، زرد ، کبود ، سبز  و سفید. نوع سرخ و شفاف آن بعد از الماس از بهترین سنگهای موجود میباشد و هر چه بزرگتر و خوش رنگ تر باشد گرانبها تر است در فارسی قدیم به آن یاکند هم میگفتند یواقیت جمع یاقوت است. رمانی= یاقوت درشت و سرخ رنگ شبیه انار یاقوت خام کنایه از لب معشوق می باشد.

زبرجدیک قسم آلومین رنگین مانند زمرد به رنگ زرد یا سبز که از سنگهای قدیمی است و در جواهر سازی بکار میرود و مشهور ترین آن سبز رنگ است در آمریکا و برزیل و استرالیا و روسیه یافت میشود

لعلیکی از سنگهای قیمتی به رنگ سرخ مانند یاقوت یک قسم آلومین رنگین است و در طبیعت پیدا میشود لعل بدخشان یکی از معروفترین آنها میباشد

کهربا صمغ برخی از درختان نوع سرو و کاج که از منۀ قدیمه تولید و مانند سنگ سفت و سخت شده و به رنگهای مختلف زرد و سرخ و سفید است و بر اثر مالش خاصیت الکتریسیته پیدا میکند و در 278 درجه حرارت ذوب میشود و سپس به شکل تیره رنگی میسوزد و در آب و الکل و جوهر سقز حل میشود. یکی از اقسام لینیت زغالی است سخت و براق و به خوبی جلا و صیقل پیدا میکند و در جواهر سازی بکار می رود

عقیق  یک قسم کوارنز بی شکل به رنگهای مختلف است. نوع مرغوب آن به رنگ سرخ یا آلبالوئی است و مانند سنگهای قیمتی در زینت بکار میرود نوعی از آن که در یمن به دست می آید و سرخ رنگ است معروف به عقیق یمنی یا یمانی است که بیشتر نگین انگشتر میشود و واحدش عقیقه است

فیروزهیکی از سنگهای قیمتی به رنگهای آبی آسمانی که از معدن استخراج میشود و بیشتر نگین انگشتر از آن به دست می آید و در نیشابور و کرمان و فارس و آذربایجان به دست می آید. بهترین آن از معدنی از نیشابور به دست میآید و آن را فیروزه بواسحاقی میگویند.

یشمسنگی است شبیه عقیق یا زبر جد به رنگهای مختلف کبود ، سبز تیره و رنگ صابونی آن نیز یافت میشود.

لاجورداز سنگهای معدنی به رنگ آسمانی یا آبی پر رنگ که سائئده شده آن در نقاشی به کار میرود و در طب قدیم نیز کار برد داشته است. به عربی به آن لازورد میگویند.

مردار سنگ  لیتارژ ، جوهر سرب ، جسمی است به رنگ سرخ یا زرد بیستر از سرب و قلعی گرفته میشود برای ساختن مرهم بکار میرود و به آن سنگ مردار هم گفته  میشود.

مرواریدگوهری است سفید و درخشان که در داخل صدف رشد میکند. وقتی ذره شنی بین صدف و جبه او قرار می گیرد جانور کم کم ماده آهکی بدور آن ذره ترشح میکند و رفته رفته مروارید ساخته میشود. درشتی آن به اندازه دانه خنثی شروع میشود و تا اندازه تخم کبوتر آن وجود دارد و در خلیج فارس و اقیانوس هند صید میشود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۵ ، ۱۷:۵۲

تاسف

سلام دوستان این چند وقت اخیر چندین ایمیل از طرف بازدید کنندگان محترم سایت رسیده که منو خیلی تحت تاثیر خودش قرار داده شخصی نوشته بود که با پول کارگری اون هم در کوره آجر پزی همراه دوستم مقداری پول جمع کردیم تا یک دستگاه فلزیاب بخریم با هزار مکافات از یک نفر فروشنده که من اسم نمیبرم دستگاهی خریدیم بعد از حدود 2ماه متوجه شدیم که این دستگاه یک متر را هم به زور جواب میدهد در حالی که فروشنده دستگاه برایمان گفته بود که 4متر را به راحتی جواب میدهد حالا ما چکار کنیم این پول حاصل یه عمر تلاش و کار سخت در کوره آجرپزی بود.

بنده چون دیدم این مورد شاید برای خیلی از افرادی که تازه به این کار روی آورده اند رخ دهد خواستم مطالبی را به عرض شما دوستان برسانم ببینید دوستان  من در چندین قسمت از سایتم خدمت شماها عرض کرده ام که دنبال این کار نروید بخدا جز رنج و بدبختی و حرام شدن پول بی زبانتان چیزی عاید شما نمیشود معمولا از هر هزار نفر یکی موفق میشود اینکه فکر کنید امروز دستگاه بخرید یه هفته دیگر ثروتمند خواهید شد بدانید که سخت در اشتباه هستید

حفاری

من با دو گروه که به این کار روی میاورند خیلی مخالف هستم  گروه اول آنهایی که چیزی در بساط ندارند وبا قرض و کارگری دستگاه میخرند و خودشان و خانواده شان را بدبخت میکنند چندین نفر سراغ دارم که حتی ماشین و حیاط خودشان را در این راه به باد داده اند شما دوستی که تازه میخواهید به این کار روی بیاورید ولی پولی  ندارید از من اگر بشنوید نیایید سراغ این کار اینکه خانواده خود را در رفاه و آسایش قرار دهید بخدا از صد گنج بهتر است کمی تامل کنید !!!! گروه دوم که من مخالف اینها هستم کسانی هستند که پول دارند و میتوانند براحتی زندگی کنند اما عادت کرده اند همیشه 24 ساعت در پی این کار باشند اگر وضع مالی خوبی دارید دیگر نباید کار و زندگی خود را رها کنید و به این کار بچسبید بدانید و آگاه باشد اگر این مسیر را ادامه بدهید روزی از خواب بیدار میشوید که می بینید چیزی در بساط ندارید. اگر هم بصورت تفریحی دنبال این کار هستید و به این کار علاقه دارید لااقل هفته ای یک بار میتوانید وسیله خود را بیرون ببرید و کار کنید دوستان خیلی مواظب خودتان باشید.

اما در مورد خرید فلزیاب برای چندمین بار خدمت دوستان عرض میکنم که فقط فلزیاب را با تست زیر خاک بخرید با چشم خود ببینید که فلزیاب چقدر میزند آنگاه نسبت به خرید اقدام کنید

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۵ ، ۱۷:۴۹

دفینه یابی در کنار چشمه ها

 

https://sites.google.com/site/azturkoglu/fay/cheshme.jpg

از چشمه ها جزء قدیمی ترین آثارها و پرکاربردترین محل برای مخفی کردن دفینه ها در باستان یاد شده .  مردم از آب به عنوان آشامیدن , حمام کردن و خاصیت های درمانی که اکثر چشمه ها داشتند استفاده میکردند و همین باعث میشد که اهمیت زیادی در گذشته داشته باشد و باعث معروفیت آن چشمه میشد هر چقدر چشمه معروف تر و مورد استفاده بیشتری میان قبایل قرار می گرفت پس جای خوبی برای مخفی کردن دفینه ها در کنار آن بود چون کاملا شناخته شده  بود و شخصی که اموال خود را در اطراف آن مخفی میکرد خیالش راحت بود که مکان را از یاد نمیبرد و در قدیم هم مکانی را نداشتند که اموال خود را از گزند دشمنان و راهزنان و… در امان نگه دارند پس شروع به دفن ثروت خود در این مکانهای معروف میشدند . همه چشمه ها طبیعی نیستند و تعدادی از آنها به صورت دست ساز طراحی میشدند . ما چشمه ها را به دو دسته تقسیم میکنیم طبیعی و غیر طبیعی و یا همان دست ساز .

1- چشمه های طبیعی که خود جوش و به صورت طبیعی از دل زمین بیرون می آمدند و هیچگونه دستکاری در آن نشده بوده پس قضیه آن در علم فنون دفن دفینه کاملا متفاوت با دست ساز بوده است و برای مخفی کردن دفینه از اطراف آن استفاده میشده .

1- به صورت سنگی بالا و پایین سر چشمه که رنگ آن کاملا متفاوت با رنگ سنگ های دیگر بود . معمولا به رنگ اوخرایی و یا کبود بود که دفینه زیر آن قرار میگرفت .

2- به صورت تپه ای کوچک یا بزرگ که دفینه داخل این تپه جاساز میشد .

3- به صورت تک درختی در کنار چشمه که باز دفینه زیر درخت قرار میگرفت . 

4- به صورت چند درخت که دفینه بین نزدیکترین درخت به چشمه قرار میگرفت .

5- به صورت تنور به شکل سه ضلع و یا ستاره داوود که دفینه در نوک مثلث و یا تنور سوم قرار میگرفت .

اینها در کنار چشمه های طبیعی بود حال میپردازیم به چشمه های دست ساز 

1_ چشمه های دست ساز به چشمه هایی گفته میشود که تفاوت بسیاری با چشمه های طبیعی دارند و با حفاری کردن در  چشمه آب آن خشک میشود  و یا به صورت قل قلی و یا تایمی آب آن کم و زیاد میشود . این نوع چشمه ها دست ساز هستند که طراحی خاصی در آن بکار رفته از بعضی از این چشمه های دست ساز به عنوان محل نگهداری غذا استفاده میشده و از بعضی هم محل نگداری دفینه ساختار آنها به این صورت بود که چاهی عمیق را حفر میکردند و قبل از اینکه به آب برسند در وسط آن اتاقکی راطراحی میکردند و اتاق را به صورت پلمپ درست میکردند و فقط یک سوراخ در اتاقک ایجاد میکردند و از سوراخ لوله های سفالی به هم متصل میکردند و آب را جهت میدادند حال در پایین بنده عکسی را میکشم که بهتر بتوانید متوجه شوید .

حال که آب را مسیر میدادند کف چاه را باز میکردند و آب که از زمین جوش میزد به داخل چاه دست ساخت با فشار به بالا می آمد و چون در مسیر چاه اتاقک دست ساز وجود داشت به صورت سردابه عمل میکرد و در آن جمع میشد و با فشار از داخل لوله های سفالی به هر مسیری که خواستند آن را انتقال میدادند و برای همین است که وقتی این چشمه ها را دست میزنید خشک میشوند چون یک بار این اتاق که چشمه برای اولین بار جوش زده هواگیری شده و وقتی سر چشمه دست میخورد به داخل دالان هوا نفوذ میکند و چشمه کاملا غیر فعال میشود تقریبا شبیه کار روبین و یا موتور آب کشاورزی میباشد که وقتی هوا میگرد آب را بالا نمیکشد . 

در ضمن شما در اکثر چشمه ها میبینید که از داخل چشمه سفال شکسته و یا حتی هسته های میوه ها بالا میزند این برای همان چیزی که بنده در بالا گفتم است .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۵ ، ۱۷:۴۵

تصاویری ازمحوطه باستانی۸۰۰۰ ساله شهریئری مشگین شهر آذربایجان

این محوطه شامل ۲۸۰ سنگ افراشته باستانی است که دیرینگی آن‌ها بیش از ۶ هزار سال پیش میلاد برآورد می‌شود و قدمت این مناطق به دوران اواخر مفرغ و دوره نوسنگی و مس سنگی و نیز اوایل آهن مربوط است.

این سنگ‌افراشته‌ها با ارتفاع متفاوت ‪ ۷۰‬تا ‪ ۳۶۰‬سانتی متری که اکثرا منقوش به اشکال انسان هستند. طرح انسان‌های حک شده بر روی سنگ‌ها به شکل افرادی دست به سینه و معمولا بدون دهان است و تاکنون فقط هفت قطعه این نوع سنگ – افراشته‌ها در منطقه حکاری کردستان ترکیه و یک قطعه هم در قپوزستان آذربایجان یافت شده‌است.

وسعت محوطه شهریری ۴۰۰ هکتار است و در ۶۰ کیلومتری غرب اردبیل، ۲۵ کیلومتری شرقی مشکین‌شهر، یک کیلومتری شمال روستای پیرازمیان و در کنار رودخانه قره سو واقع شده‌است.

محوطه شهریری از سه قسمت معبد، قوشاتپه و قله تشکیل شده‌است و سنگ‌افراشته‌های این محل با فرسایش و تخریب زیادی روبه‌رو هستند و در فروردین ۱۳۹۰ گردباد باعث ویرانی بخشی از این محوطه شد.

محوطه باستانی «شهریری» در سال ۱۳۸۱ از سوی میراث فرهنگی استان در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسید. از زمان پیدا شدن این محوطه تاکنون، هشتاد درصد آثار آن از میان رفته‌است.

شهریئری مشگین شهر

شهریئری مشگین شهر

https://sites.google.com/site/azturkoglu/fay/yeri-(2.jpg

https://sites.google.com/site/azturkoglu/fay/yeri3.jpg

https://sites.google.com/site/azturkoglu/fay/yeri-%282%29.jpg

https://sites.google.com/site/azturkoglu/fay/yeri1.jpg

https://sites.google.com/site/azturkoglu/fay/yeri4.jpg

تاریخ آذربایجان بسی مایه شگفتی و افتخار و البته تاسفها که این تاریخ و آثار روزبه روز از بین میرود.از هر جهتی به فرهنگ و تمدن این ملت نگریسته شود پیامی کاملا شفاف در مقابل دیده گان پدیدار خواهد شد. آذربایجان از دیر باز مهد تمدنهای باستانی بوده است. برای اثبات این واقعیت میتوان به دهها و صدها تمدن اشاره کرد: تپه حسنلی (سولدوز) یانیق تپه(خسرو شهر) تپه آذتک(بین زنجان و ابهر)… دهها تپه باستانی در همدان مانند:تپه نوشیجان، قوشا تپه، چال تپه… و دهها تپه باستانی قزوین مانند:قره تپه، تپه قیزقالاسی، چوبوقلو تپه…و همچنین تپه های باستانی اطراف دریاچه ارومیه که نماد وجود آذربایجان درتمام صحنه های تاریخ است. درتمامی شهرها و روستاهای آذربایجان به سیلی از این تپه های باستانی برمی خوریم. آذربایجان بعد از تمدن انو در تورکمنستان، دومین وطن سومریان بوده که بعد از آذربایجان به بین النهرین (مزوپوتامیا) حرکت کرده اند و تمدن بزرگ دیگری در سومین وطن خود به جهانیان عرضه داشته اند.

دشت مشگین شهر درشمال شرقی آذربایجان ایران حدوداً ۶۳ کیلومتری شرق اهر،۱۰۵ کیلومتری شمال شرقی اردبیل قرار دارد،شهر یئری ۲۸ کیلومتری مشگین شهر و ۲ کیلومتری روستای پیرازمیان در این دشت واقع شده است. وسعت منطقه مورد مطالعه توسط میراث فرهنگی اردبیل ۴۰۰هکتار اعلام شده که فقط به اطراف رودخانه قره سو محدود شده است. تیم چالز برنی و سه تن از همکارانش(رابرت بولی،مایکل لوید اینگراهام،جفری سامرز) که در سوم آگوست ۱۹۷۶ میلادی (۱۳۵۷ش) برای ارزیابی ظرفیت بالقوه منطقه تحقیقاتی انجام داده اند.در مقاله ای با عنوان«استلها و محوطه دشت مشگین شهر»چنین می نویسند: محدوده شرقی منطقه مورد مطالعه در محل تلاقی جاده اصلی شرق به غرب
مشگین شهر و جاده اصلی اردبیل به دشت مغان تعیین شده است. این محوطه به طرف شمال نیز ادامه می یابد.
دومحوطه درغرب مشگین شهر کشف شده است که می توان آن را پاسگاه مرزی اورارتوها لقب داد. در دشت اردبیل نیزشواهد روشنی از استقرار اورارتوها به چشم می خورد.پس از سقوق اورارتو ها بلا فاصله به استکام بندی درمنطقه وسیعی از حاشیه دشت قره سو تا انتهای دشت مشگین شهر انجام شده است.کل منطقه مورد مطالعه حدودا ۱۴۰۰ کیلومتر مربع بود که آن را به ۷۲ محوطه تقسیم کرده ایم.
مهمترین محوطه کشف شده در این بررسیها کشف محوطه بورازما(شهر یئری) بود. احتمالا از این نام برای ترساندن دشمنان استفاده شده است.«بورازما» به معنی«اینجا نیا»که بعدها این نام به روستایی درآن نزدیکی داده شد و با تغییراتی به « پیرازمیان » تبدیل شد و چون از قدیم دراین منطقه شهری وجود داشته این محوطه به«شهریئری»معروف شده است که عمده ترین و مهمترین نتیجه بررسی این تیم بود.
محوطه شهریئری درشرق منطقه مورد مطالعه قرار دارد.استقرار این محوطه به دلیل ملاحظات استراتژی بر روی صخره ای بنا شده است. استحکامات دفاعی تماما از سنگ ساخته شدهاست.این محوطه از ۴ مولفه تشکیل شده است.
۱- دهکده وسیعی که بخشی از آن حصار کشی شده و این دهکده به دو قسمت بالایی و پایینی تقسیم می شود. ۲- ارک که از سمت غرب به دهکده بالایی منتهی می شود ۳- چهارگروم استیل ۴- تعدادی قبر که در دهکده بالایی و پایینی قرار داشت. ازمیان ۷۲ محوطه ثبت شده چند مورد علایم و نشانه های قطعی و چند مورد نیز علایم احتمالی مربوط به تمدنهای ماقبل تاریخ ثبت شده است.
محوطه های در کل منطقه مورد مطالعه کشف شده که به طور کامل فرسوده و به بستر سنگی تبدیل شده اند. در این محوطه ها سفالها ی قرمز رنگی باشاموت کاه و شن،حاوی نقش هایی به دست آمده که تمامی آنها دست ساز و اغلب نا صاف و ضخیم و به شکل ظروف و کم عمق و ابتدایی همچنین مقداری پارچ نیز به دست آمده است. قدمت همه آنها هزاره پنجم قبل از میلاد را نشان می دهند.
»استل ها »
در بررسی شهر یئری چهار گروه استل پیدا شده که قدمت استلها از قدمت محوطه بیشتر است.بزرگترین گروم استل در نزدیکی دروازه غربی دهکده بالایی یافت شده که ۸۰ استل وجود داشت. بسیاری از این استلها در زمانهای اخیر جا به جا شده اند. اندازه این استل ها ۱۷۲سانتیمتر ارتفاع۵۲ سانتیمتر عرض۳۸ سانتیمتر ضخامت دارند. نمونه کوچکترها به خوبی ترش خوده اند که در حدود ۱۰۰ سانتیمتر ارتفاع۳۵ سانتیمتر عرض۳۰ سانتیمتر ضخامت دارند. در شمال شرقی استلهای دسته اول تعداد ۲۵ استل یافت شد که تمامی این استلها در دوران باستان جا به جا شده اند که پیدا کردن مکان اصلی انها دشوار است این دسته به صورت نامنظم تراش شده اند ابعاد آنها حدودا ۳۱۹ سانتیمتر ارتفاع، ۷۰ سانتیمتر عرض۳۰ سانتیمتر ضخامت دارند.
گروه سوم استلها در داخل حصارهای دهکده بالایی قرار داشتند که تعدادشان کمتر از۲۰عدد است. جنس استلها از سنگهای آذرین یا آتشفشانی است که در حاشیه تپه یافت می شود.
استلها بیشتر به صورت ردیفی و هر ردیف در مرحله واحد تراش خورده اند.تمامی استلها به صورت برجسته تراش شده و میزان مهارت به کار رفته متفاوت است. در تمامی آنها موی سر، قبضه شمشیر و غلاف به طور مشخص قابل مشاهده است. موی سر در تمامی آنها وجود دارد و در اکثر موارد در قسمت انتهایی به پنج دسته تقسیم می شود. امکان آن نیز هست که این خطوط در واقع در حکم دستهای این استلها باشد. به طور معمول موها به موازات بینی تراشیده شده است اما در برخی موارد این روند به هم خورده است. این موضوع دست بودن این حطوط را تقویت می کند. بینی به صورت مجزا از پیشانی تراشیده شده و تعداد معدودی هم دارای ریش هستند. اغلب استلها دارای چشمان گرد و کمربند هستند که اغلب به صورت افقی که دارای طرحی عمودی مایل هستند. شمشیر از راست به چپ در زیر کمر بندغلاف شده است. درمورد قدمت استلها گفته می شود که قدمت آنها از ارک شهریئری بیشتر است. مردمان شرق این استلها را «بل بل» میگویند
» اتاقک ها »
تعداد زیادی اتاقک قبر مانند با سنگ چینیهای مدور که این تیم نتوانسته همه آنها را ثبت کند.این اتاقکها در سالهای اخیر به طورغیر مجازی حفاری شده و به غارت رفته است.از این قبرها تعداد زیادی از سفالهای سیقلی خاکستری به دست آمده که ظاهراً شباهت هایی با سفال های ماورای قفقاز دارند. قدمت این قبرها سفالها پیش از تاریخ ؟ را نشان می دهند. باستان شناسی که می خواهند این منطقه را مورد بررسی قرار دهد باید کاملاً به میتولوژی (اسطوره شناسی) آشنا باشد در غیر این صورت نمی تواند کار موٌثری در این منطقه پیش ببرد و تحقیقات بنیادی انجام دهد.
احتمالاً زمانی مردم این منطقه به آنیمیزم روی آورده اند باورهای دینی که درآن به اشیای بی جان(گاهی نیز روح نیاکان) ارزش قائل شده و درپاره ای ازکارهایشان از آنها کمک و یاری می خواستند. با گذر از قوشا تپه در کنار راه ورودی از طرف روستای پیرازمیان به اتاقکهایی با دیوارهای مدون سنگی کوچکی برمی خوریم. روی این اتاقک ها با سنگهای بزرگ پوشیده می شد، درکوچکی جهت ورود و خروج وجود داشت.
نگامی که باران می بارید، زنان غیر بارور در این اتاقکها خوابیده و باردار شدن را از باران طلب می کردند.( تورک های قدیم اعتقادشان براین بود که آسمان نر، زمین ماده است زمانی که باران می بارد زمین و آسمان جفت گیری می کردند. بعد از مدتی درختان و گیاهان شروع به روییدن می کنند( زمین می زاید)و چنین شد که اولین انسان از خاک آفریده شد.«به همین خاطر تورک ها به وطن آنا وطن می گویند » )این اتاقکها درزمانهای اخیر تماماً تخریب شده اند.
درساحل شمالی رودخانه قره سو بر روی صخره ای سنگی نقشهایی کنده کاری شده که احتمالاً تصاویری از هال آروادی (آل آروادی) باشد که رابطه مستقیمی با اسطوره های«اومای و آل آروادی» دارد. به احتمال زیاد نقشهای اومای و آل آروادی با اتاقکها در ارتباط باشد. بر اساس باورهای تورکهای باستان اومای پرنده خوشبختی است که از طرف خورشید می آید و برای زنان غیر بارور کودک می آورد. در مقابل آل آروادی با موهای قرمز کودکان تازه به دنیا آمده را می دزدد و چون آل آروادی از آهن می ترسد در کنار نوزاد پاره آهن یا بیشتر زنجیر می گذارند. این کار هنوز هم در بیشتر جاها اجرا می شود.( اومای بعد از هزاران سال با عنوان همای رحمت وارد ادبیات فارسی شد )
« تپه ها «
در منطقه مورد مطالعه بین دشت قره سو و تپه های ماهور ساوالان تعدادی تپه باستانی یافت شد که تمامی این آثار برروی تپه های کوچکی ساخته شده اند. برخی از این آثار با دیوارهای سنگی و برج ها و پشت بند محکمی حصار بندی شده اند. سفال هایی از این تپه ها به دست آمده که قدمت برخی از این تپه ها را عصرآهن و برخی دیگر را پیش از تاریخ ؟ نشان می دهد. تعدادی از این تپه ها و قلعه ها جهت حفاظت از رودخانه قره سو ساخته شده است. این تیم باستان شناس قدمت قطعی تپه های تدفیقی را نتوانسته تعیین کند…!
» تخریبات »
در بین سالهای۱۳۳۹-۱۳۲۹ تخریب بسیار گسترده تپه های تدفیقی نام این منطقه را بر سر زبا نها اندخت. بررسی تیم چارلز برنی در سال ۱۳۵۷ مشخص کرد که به رغم تخریب و غارت اکثر این تپه ها هنوز تپه های بکر و دست نخورده به اندازه کافی باقی مانده وارزش بررسی وشناسایی را دارند. تخریب بزرگ دیگری درسالهای ۱۳۸۵-۱۳۸۳درسه فصل ازحفاری که به سر پرستی علیرضا هژیری نوبری انجام شد. چند محوطه بزرگ و سرپوشیده اتاق مانندی یافت شد که استلهای کوچکی در دو ردیف سه نفری و در مقابل آنها یک استل بزرگ قرار داشت. که از فرم ایستادن این استلها نام مکتب اوشاقلاری به آنها داده شده است. این استلها بدون بررسی توسط بوردوزرهای این گروه علمی جا به جا شده و در گوشه ای از منطقه انبارشده اند که بسیاری ازاین استلها شکسته و درحال از بین رفتن هستند.این استلها در شرایط جوی نامناسب و تحت ناملایمات و بی مسئولیتی مسئولان قرار دارند. مسئولان میراث فرهنگی اردبیل با نصب کوتاه مدت داربستها و سایه بان فلزی برای نگهداری این آثار، تلاش و حفظ این منطقه را در دستور کار خود قرار داده اند اما پس از مدت کوتاهی داربستها را جمع آوری و در گوشه ای از منطقه روی هم انباشته اند. مدیر کل میراث فرهنگی استان اردبیل اعلام کرد که داربستها جهت هوا خوری سنگها برداشته شده است. در سال ۱۳۸۷ شبکه خبر اعلام کرد که ۸۰درصد آثار تاریخی شهریئری براثر سرما از بین رفته است.

* منابع
*charlz burni “meshkin shahr survey in iran”۱۹۷۹ m

*Ingraham.m.l & summers.g stelas and settlements in the mesh kin shahr plain north easter Azerbaijan
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۵ ، ۱۷:۴۲

الفبای اورخون + کتیبه های ترکی 3000 ساله اهر ایران با الفبای اورخون

کلید الفبای اورخون   

الفبای اورخون که توسط “گؤک تورک”ها (GökTürklәr)  یا “ترکان آسمانی” ایجاد شده است.

الفبای اورخون

    یک نمونه سنگ نبشته خط اورخون که در آسیای میانه پیدا شدهالفبای اورخون

 

کتیبه های ترکی 3000 ساله اهر ایران با الفبای اورخون

کتیبه ترکی اهر

این کتیبه ها در سال 1375 در اراضی بین اهر و مشگین شهر و در یک متری زیر زمین  پیدا شده است . این دو عکس نمونه هزاران لوحه سنگی که پیدا شده  است می باشد. در این محل اشیاهایی از طلا هم پیدا شده است . نوشته ها به احتمال زیاد خط خصوصی الفبای اورخون می باشد

کتیبه ترکی با الفبای اورخون اهر

این هم در سال 1374 در اطراف اهر پیدا شده ، لوحه طلا که روی آن با الفبای اورخون نوشته شده است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۵ ، ۱۷:۳۹


نشانه پرنده ، طاووس ، کبوتر ، پلیکان

نشانه پرنده ، طاووس ، کبوتر ، پلیکان

نشانه پرنده ، طاووس ، کبوتر ، پلیکان

نشانه پرنده ، طاووس ، کبوتر ، پلیکان

نشانه پرنده ، طاووس ، کبوتر ، پلیکان

کبوتر- پرنده – طاووس – پلیکان
نشانگراشیائ زینتی بانوان است. با گفتن اینکه دفینه داخل کبوتر است ، آنرا نابود نسازید. دوستان ، لطفا آگاهانه تر اقدام به کار نمایید.هیچ یک از علامتها را تخریب نکنید ؛ چرا که داخل هیچ علامت و نشانه ای دفینه وجود ندارد. کسانی که برخلاف این می گویند در صدد تحریف شما هستند. مسیر حرکت کبوتر در حال پرواز را بررسی کن. اگر علامت صلیب(خاج) بود ، دفینه داخل غار می باشد وبرای پیدا کردن غار باید دومین علامت صلیب را در همان نزدیکیها بیابید. پشت دومین علامت صلیب ، راه ورودی غار است.

نشانه پرنده ، طاووس ، کبوتر ، پلیکان

نظریه دوم: اردک
اگرعلامت فلش(تیر) با اردک در کنارهم بوده و هر دو به یک جهت واحد اشاره (نگاه) کنند ، دفینه در همان مسیر است. اگر فلش و اردک روبروی هم باشند ، جهت مخالف فلش را بررسی نمایید.اگر اردک سرش را به عقب برگردانده باشد ، محدوده پشت اردک را بررسی کنید. احتمال دارد سنگ متفاوتی در کنار نهر آب باشد. اگر دو نهر آب باشد ، در نقطقه تلاقی و اتصال آنها با یکدیگر ، سنگ و یا صخره ثابت متفاوتی در بیرون یا داخل آب وجود دارد که آنرا کاملا بررسی کنید.

نشانه پرنده ، طاووس ، کبوتر ، پلیکان

نظریه سوم:
درنماد کبوتر- پرنده وعلامتهایی مانند مرغ و با توجه به ماهیت تخم گذاری آنها باید در اطراف به دنبال شکل تخم مرغ سفید یا قرمز باشید. با عنایت به اینکه هسته تخم مرغ زرد است ، تداعی کننده طلا می باشد.
نظریه چهارم:
اگر پرنده شبیه لک لک باشد ، معمولا نشانه کسانی بود که وادار به مهاجرت اجباری شده بودند. دفینه در حدود 5 متری است. با این حال ، برای رسیدن به هدف نهایی ، اگر نشانه دیگری نباشد به دستگاه طلایاب نیاز دارید.
نظریه پنجم:
در اسطوره شناسی یونان به آفرودیت(از خدایان اولمپ و الهه عشق، زیبایی و شور جنسی بود) اشاره دارد. نماد سه روح ، هفت روح ، معصومیت و صلح است. علامت باید بر روی تخته سنگ بزرگ باشد. همچنین به یاد داشته باشیم که آنها به دور از مناطق مسکونی نیستند.
نظریه ششم:
این علامت به علت قدمت دیرینه اش ، در فرهنگ و آیین مسیحیت به عنوان سنگ قبر استفاده شده است. علاوه بر این ، در ساختارهای معماری و هنری نیز به چشم میخورد. پرندگان حک شده بر روی صخره و سنگهای بزرگ باید به دقت بررسی شود.

نشانه پرنده ، طاووس ، کبوتر ، پلیکان

نظریه هفتم: (طاووس)
نشانه های چشم موجود در دم طاووس(هنگام باز شدن کاملا نمایان می شود) ، در علم باستان شناسی نشانگر مقبره و آرامگاه بوده و نماد فنا ناپذیری و جاودانگی و صورتگر تداوم حیات و زندگانی است. به طور کلی ، در نماد گرایی آیین مسیحیت به کار گرفته شده است. احتمال دارد در ورودی مقبره انفرادی یا گورستان یافت شود.

نشانه پرنده ، طاووس ، کبوتر ، پلیکان

در مورد طاووس این افسانه ها نیز گفته شده است: آرامگاه یک شاهزاده خانم باکره است. جواهرات و اشیائ قیمتی (جهیزیه) در انبار زیر زمینی با خود دارد. علاوه بر این در اساطیر یونان به هرا (الهه آسمانها ) اشاره دارد. چشمان هرا به چشمان دم طاووس تشبیه شده است. و در اسطوره زئوس(پادشاه خدایان یونان باستان) ، سنین جوانی 30-25 سالگی را تمثیل می کند. همچنین نشانگر رهبانیت اوایل دوران مسیحیت ونماد کشیش اعظم بوده است. این نماد را می توان در تزئینات قبر و دیواریافت.
پلیکان (مرغ سقا):
یکی از نماد های مسیحیت بوده ومفهوم قربانی و احترام را می رساند. این نماد در گورستان یافت شده و آرامگاه دیوان سالاران جوان را نشان می دهد. با توجه به اینکه از این نماد به عنوان نشانه قدرت استفاده می شود ، ممکن است نزدیک ساختمان مرکزی باشد.مانند تزیینات دیوار بناهای بزرگ.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۵ ، ۱۷:۳۵

شیاء و آثار باستانی

تعیین عمر اشیا و بقایای اجساد کشف شده در حفاریهای باستان شناسی

http://www.axgig.com/images/08203670454069561617.jpgدر یک حفاری تکه استخوانی پیدا می شود و باستان شناسان می گویند که این استخوان ۵ هزار سال عمر دارد. یک بچه ماموت در آند کشف می شود و عمر آن را بیش از ۲ هزار سال تخمین می زنند. اما دانشمندان چگونه می فهمند که یک شیء یا اجساد و بقایای موجودات زنده متعلق به چه زمانی هستند؟!
تاریخ سنجی به وسیله کربن ۱۴ یک روش رایج و مطمئن برای تعیین قدمت بقایای موجودات زنده است، با این شرط که حداکثر ۵۰ هزار سال عمر داشته باشند. این روش فقط درخصوص اشیایی به کار می رود که یا خود زمانی زنده بوده اند مانند استخوان، بقایای گیاهان و بقایای اجساد حیوانات و انسان ها و یا این که از موجودات زنده ساخته شده اند. مانند لباسهای پنبه ای یا کتانی، وسایل چوبی و غیره.
کربن ۱۴ چگونه ساخته می شود؟اشعه کیهانی هر روز و به مقدار زیاد به اتمسفر زمین می رسد. برای مثال در هر ساعت نیم میلیون تابش کیهانی به هر فرد می تابد. این اشعه کیهانی با اتمهای اتمسفر برخورد می کند و تابشهای ثانویه را به صورت نوترون های پر انرژی به وجود می آورد. این نوترون های پرانرژی با اتمهای نیتروژن برخورد می کنند. پس از برخورد نوترون با نیتروژن ۷ (۱۴پروتون و ۷نوترون) این اتمها به اتمهای کربن۶ (۱۴ پروتون ۸ نوترون) به اضافه اتمهای هیدروژن (یک پروتون و یک نوترون) تبدیل می شوند. کربن ۱۴ رادیواکتیو است با نیمه عمری حدود ۵۷۰۰ سال. (نیمه عمر مدت زمانی است که نصف اتمهای یک ماده رادیواکتیو به دلیل تابش، غیرفعال می شوند).
کربن ۱۴ در موجودات زندهاتمهای کربن ۱۴ که بر اثر تابش کیهانی به وجود آمده اند، با اتمهای اکسیژن ترکیب شده و گاز دی اکسیدکربن می دهند. گیاهان، این گاز را جذب کرده و بر اثر پدیده فتوسنتز کربن ۱۴ در فیبر گیاهان وارد می شود. حیوانات و انسان ها این گیاهان را می خورند و کربن ۱۴وارد بدن آنها می شود. نسبت کربن ۱۴ به کربن معمولی (کربن)۱۲ در هوا و بدن موجودات زنده در تمام زمانها تقریباً ثابت بوده و هست. تقریباً در هر تریلیون اتم کربن یک اتم، اتم کربن ۱۴است. کربن ۱۴ واپاشی می کند. ولی همیشه تا زمانی که موجود زنده است، به دلیل تبادل با محیط بیرون اتمهای واپاشیده شده با اتمهای جدید کربن ۱۴ جایگزین می شوند و این نسبت تقریباً ثابت می ماند.
● تعیین تاریخ یک فسیل
به محض این که یک موجود زنده می میرد، دریافت کربن آن از محیط قطع می شود. نسبت کربن ۱۲ به کربن ۱۴ در لحظه مرگ موجود با مقدار استاندارد آن در بدن بقیه موجودات زنده برابر است؛ ولی پس از مرگ کربن ۱۴ واپاشیده شده و با هیچ کربن ۱۴ جدیدی جایگزین نمی شود. کربن ۱۴به تدریج و با سرعت بسیار کم، از بین می رود؛ در حالی که مقدار کربن ۱۲ ثابت است. با به دست آوردن نسبت کربن ۱۲ به کربن ۱۴ در نمونه مورد بررسی و مقایسه آن با مقدار استاندارد این نسبت در موجودات زنده می توان قرنی را که این موجود در آن می زیسته است، با دقت بسیار خوبی محاسبه کرد. چون نیمه عمر کربن ۱۴، ۵۷۰۰ سال است تعیین عمر اجسام با استفاده از کربن ۱۴ فقط در مواردی معتبر است که نمونه حداکثر متعلق به ۶۰ هزار سال قبل باشد. پس از این مدت مقدار کربن ۱۴ بسیار ناچیز می شود. البته قوانین کربن ۱۴ برای سایر ایزوتوپ ها هم معتبر است. مواد دیگری هم وجود دارند که هم به صورت رادیواکتیو هم غیرفعال در طبیعت وجود دارند و نسبت آنها هم مقدار ثابتی است. از طرفی نیمه عمر طولانی تری هم دارند. مثلاً پتاسیم ماده ای است که دو ایزوتوپ فعال و غیرفعال آن در بدن موجودات زنده به طور طبیعی یافت می شود. نیمه عمر پتاسیم ۴۰، ۱۰۳ میلیون سال است. البته روش تاریخ سنجی رادیواکتیو در آینده قابل استفاده نیست. تمام موجوداتی که بعد از ۱۹۴۰ مرده اند، به دلیل فعالیت های هسته ای بمبهای اتمی، راکتورهای هسته ای و آزمایش های هسته ای در فضای باز دچار تغییرات هسته ای شده اند و در آینده تشخیص درصد رادیواکتیویته طبیعی در این موجودات از رادیواکتیویته حاصل از این فعالیت های هسته ای مشکل خواهد بود.


سکه تقلبی

قیمتگذاری روی سکه بر سه اساس می باشد 1.جنس سکه 2.کیفیت سکه 3.کمیت سکه . به طور کلی سکه ها بر چند درجه کمیت تقسیم بندی می شوند که عبارت است از: بسیار فراوان ، فراوان ، کمیاب ، بسیار کمیاب ، نایاب و بسیار نایاب.

بارزترین دلیل قرار گرفتن یک سکه در درجه های کمیت، به تیراژ ضرب بستگی دارد . البته به دلایلی نظیر ذوب کردن سکه برای تولید سکه های جدید و یا نابود شدن سکه توسط مردم (برای ساخت صنایع دستی و…) و یا محبوبیت یک سکه خاص، در گذر زمان می تواند درجه کمیت یک سکه را تغییر دهد، و سکه را از دسته ی فراوان به کمیاب و یا نایاب جابجا کند. باید به این نکته اشاره کرد وقتی سکه ای کمتر یافت شود و افراد زیادی مایل به داشتن آن در مجموعه خود باشند؛ به خودی خود قیمت این سکه به میزان درجه کمیت آن افزایش می یابد. این اصل مهمترین دلیل برای ضرب سکه های تقلبی است. متاسفانه افرادی سودجو و متقلب وقتی می بینند سکه ای در میان کلکسیونر ها با قیمت های گران خرید و فروش می شود، از نمونه سکه اصل (ضرب یک) سکه تقلبی (ضرب دو) تولید می کنند. در بیشتر سکه های ضرب دو که از نمونه کمیاب و نایاب ضرب می شود از همان فلز با همان عیار استفاده می شود . این کار باعث شده که تشخیص سکه ضرب یک از ضرب دو دشوار شود. افراد کم تجربه و علاقمند که به دنبال تکمیل کردن مجموعه ی خود هستند، از قیمت سکه های کمیاب و نایاب با خبر می شوند. وقتی در جایی سکه نایاب مورد نظر خود را با قیمت پایین تر می یابند اقدام به خرید آن می کنند. متاسفانه فراوان دیده شده که افراد به این شیوه فریب خورده و سکه تقلبی را به جای اصل خریداری نموده اند. توصیه ما به کلکسیونر های کم تجربه این است که، برای پیشگیری از این سوءاستفاده ها، از افراد با تجربه کمک بگیرند و یا از فروشگاه های معتبر خرید کنند. البته بهترین راه این است که خود ایشان تلاش کنند تا تجربه کافی برای تشخیص سکه اصل از تقلبی را پیدا کنند.

مجازات تهیه و ترویج سکه تقلبی در قوانین جزایی ایران

براساس قانون مجازات اسلامی هر کس شبیه هر نوع سکه طلا یا نقره داخلی یا خارجی از قبیل سکه بهار آزادی، سکه های حکومت های قبلی ایران (کلکسیونی و تاریخی)، و نظایر آن را از پول ها و ارزهای دیگر که مورد معامله واقع می شود، بسازد یا آگاهانه داخل کشور نماید یا مورد خرید و فروش قرار دهد یا ترویج سکه تقلبی نماید، به حبس از یک تا ده سال محکوم می شود.
همچنین هر کس به قصد تقلب به هر نحو از قبیل تراشیدن، بریدن و نظایر آن از مقدار وزن سکه های طلا یا نقره ایرانی یا خارجی بکاهد و با آگاهی در ترویج این قبیل سکه ها شرکت کند یا آن را داخل کشور نماید به حبس از یک تا سه سال محکوم می شود و چنانچه مانند سکه های رایج داخلی یا خارجی غیر از طلا و نقره را بسازد یا با آگاهی آنها را داخل کشور نماید یا در ترویج آنها شرکت کند یا مورد خرید و فروش قرار دهد به حبس از یک تا سه سال محکوم خواهد شد.

تشخیص سکه اصل (ضرب یک)

بهتر است قبل از خرید سکه های گرانبها از اصل بودن آن مطمئن شوید، این کار نیاز به تجربه بالایی دارد. بهترین شیوه برای کسب تجربه در خصوص تشخیص سکه اصل از تقلبی، دیدن سکه های اصل و مقایسه آن با سکه تقلبی است. با دقت کردن در جزئیات سکه اصل و مقایسه آن با سکه تقلبی، و تکرار این کار روی چند سکه متفاوت با کیفیت های متفاوت به دانش لازم برای تشخیص سکه اصل خواهید رسید.

همانطور که در تصاویر زیر پیداست سکه های اصل از وضوح ضرب بالاتری برخوردارند و جزئیات در آنها بهتر پیداست، اما سکه های تقلبی ضرب صاف و کم جونی دارند. در نوشته های سکه های تقلبی نقص هایی دیده می شود ، از جمله حروف های دایره ای، که تفاوت در آنها واضح تر است. در سکه های تقلبی کنگره دور سکه و کنگره داخلی از ناهماهنگی برخوردار است. و در لبه سکه برآمدگی های تیز و ناهمواری وجود دارد، که در سکه های اصل دیده نمی شود.

http://s7.picofile.com/file/8235561134/aasl.jpg

نمونه ای از سکه اصل (ضرب یک)

http://s7.picofile.com/file/8235561176/taghalobi2.jpg

نمونه ای از سکه تقلبی (ضرب دو)

توجه :

دوستان عزیز به توضیحات و تصاویر این مقاله برای خرید سکه های نایاب و گرانبها، بسنده نکنید. چون دیده شده سکه های تقلبی را خیلی ماهرانه ساییده اند و شما نمی توانید سکه را از جزئیات آن تشخیص دهید. و حتی نقص های سکه تقلبی را با ریز تراش ها برطرف می کنند و آن را به شکل سکه اصل در می آورند.


ساروج , سیمان باستانی

دوستان فلسفه ساروج کمی پیچیده است و ساروج به سه دسته تقسیم میشود:

1.سخت 

2.نیمه سخت

3.نرم

هر کدام از این ها برای مصارف خاص خود به کاربرده می شدند عزیزان  هر ساروجی نشانه گنج نیست در واقع ساروج همان سیمان امروزی بوده اما با فرمولی متفاوت

حلال ساروج

ساروج نوع نرم را میتون با جوهرنمک ازمایش کرد به طوری که تکه ای جدا شده از آن را داخل ظرف جوهرنمک ریخته اگر شروع به پوسیدن و جوشیدن کرد ساروج است که فقط در نوع نرم کاربرد دارد.

در ساروج نوع متوسط درجه سختی به دو برابر نوع نرم میرسد که در این ساروج برای شکستن آن از پتک و قلم به روش سنتی نیز  میتوان استفاده کرد و برای نرم کردن آن در ضخامت 10سانتی متر میتوان از اسید سیتریک98درصد و اسید کلریدریک99درصد استفاده کرد.

در ساروج نوع سخت که درجه سختی ان به 10برابرنوع متوسط میرسد استفاده از اسید های معمولی بی فایده است و باید از اسید ملوکولی با غلضت بالای60درصد استفاده کرد که هزینه ان بسیار بالا بوده و بسیار خطرناک است به طوریکه یک قطره آن ساروج نوع متوسط را به ضخامت 10سانتی متر سوراخ مینماید این اسید در اختیار آزمایشگاه های شیمی است و تهیه آن بسیار مشکل می باشد. به یاد داشته باشید در مکانیکه گنجی وجود داشته باشد و دارای پوشش ساروج نیز باشد در خوشبینانه ترین حالت نیم متر ضخامت دارد.
شنبه, نوامبر 29th, 2014 اشیاء و آثار باستانی بدون نظر

تصاویری از چند نمونه ساروج

دوستان زیادی در تشخیص ساروج مشکل داشتند لذا لازم دانستم این تصاویر را از ساروجها در سایت قرار بدهم تا کمی در تشخیص ساروجها بهتر عمل نمایند

http://s6.picofile.com/file/8193950342/s1.jpg

http://s3.picofile.com/file/8193950392/s2.jpg

http://s6.picofile.com/file/8193950400/s3.jpg

http://s6.picofile.com/file/8193950468/s4.jpg

http://s6.picofile.com/file/8193950518/s5.jpg

http://s3.picofile.com/file/8193950542/s6.jpg

http://s3.picofile.com/file/8193950592/s7.jpg


فلزات باستانی کدامند؟

مفرغ: 

پس از مس مفرغ قدیمی ترین آلیاژ است. مفرغ ساده ساز دارد و نقش دار که بسته به حکومتها فلزات متفاوت میشود و قلم آنها فرق میکند مفرق بیشتر از کلیه فلزات مصرف می شد چون فلزی عادی بود و همه مردم می توانستند آن را خریداری کنند. چون هم ارزان بود و هم فراوان و به همین دلیل است که در اکثر قبرهای قدیمی فلز مفرغ فراوان یافت میشود.

3- نقره

که خود بر دو قسمت تقسیم میشود:

1- نقره ساده :

که از آن سکه و مجسمه های زیبا می ساختند که اکثرآ با عیار بالا از آن استفاده میکردند و اصطلاحآ به آن نقره پنبه ای می گفتند.

2- نقره طلاشور :

که از آن بیشتر ظروف و مجسمه می ساختند و به نقره چند خط طلا میزدند (عیار میکردند) که عمر نقره زیاد شود.
شما می دانید که نقره وقتی به مدت طولانی بماند به صورت خاک نقره میشود و از بین میرود. نه اینکه ذات نقره از بین برود بلکه اکسید میشود و به صورت خاک نقره باقی می ماند ولی نقره هائی که طلا شور میشدند بسیار سالمتر از نقره خالص باقی می ماندند و به همین دلیل هست که کاهی اوقات در حفاری ها در خمر ها فقط خاک نقره یافت میشود.

4- طلا

که به ذات خود نه تنها فلزی گرانبهاست که از استقامت بسیار بالائی برخوردار است و به هیچ عنوان از بین نمی رود.

همه می دانیم که وقتی فلزی به مدت طولانی در زیر خاک می ماند جرم خاک به روی آن می نشیند که در اصطلاح میگویند پاتین بسته است و کاملاً هم درست است ولی طلا به ذات خود پاک است و به همین دلیل هم هست که طلا وقتی به مدت طولانی در زیر خاک می ماند از خاک پاتین نمی بندد و اکثر کسانی که کار تقلبی میسازند در این قسمت کار مشکل دارند که نمیتوانند طلا را پاتین بندی کنند.

این را میگم که بدونید که پاتین طلا از خود طلا است که به صورت ذرات به روی کار مینشیند چون طلا همه چیز را از خود دور میکند بغیر از طلا.

5- هفت جوش :
در زمانهای قدیم اجناسی را که میخواستند محکم درست کنند که از بین نرود و عمری طولانی داشته باشد ، هفت آلیاژ را با هم ترکیب میکردند که درجه ذوب آن بسیار بالا بود که و از نظر سختی به تیتانیوم فعلی معروف میباشد و از فلزات طلا ، نقره ، مس ، روی ، سرب ، آهن ، مسوار تشکیل می شد که قلم زدن هفت جوش بسیار سخت و طاقت فرسا بود و هنر مندان بسیار ماهری میخواست تا بتوانند این آلیاژ را بسازند و قلم بزنند. در مورد هفت جوش باید بگویم که از تمام فلزات سنگین تر است و چون ساخت آن بسیار سخت بود آن را قالب هم می ریختند.

6- سه جوش :
بعد از اینکه سختیهای هفت جوش نمایان شد و برای همه هنرمندان کار با آن مشکل بود ، آلیاژ سه جوش درست شد که کار با آن بسیار راحت تر از هفت جوش بود. این آلیاژ از ترکیب طلا ، نقره و مس ساخته میشود که قلم خوردن آن خیلی راحت تر از هفت جوش بود ولی باز هم از فلزات دیگر محکمتر و سخت تر است و یکی از دلائلی که نقره را طلا شور میکردند همین سختی آلیاژ هفت جوش و سه جوش بود.

پس توضیحات کلی را دادیم فقط چند تا نکته ریز مانده که در زیر برایتان بازگو می نمایم:

فلز نقره طلا شور را اکثرآ هنرمندان برای خاندان دربار می ساختند.

(طلا کوب با طلا شور فرق میکنه و این دو تا با هم قاطی نشوند.)

بعضی از نقره ها را طلا کوب میکردند و بعضی از طلا ها را نقره کوب.

بعضی از مفرغ ها را طلا کوب میکردند.

بعضی از مفرغ ها را نقره کوب میکردند. که این نیز برای شکیل شدن کار بود و اکثرا هنرمندان این کار را برای درباریان انجام می دادند.

بغیر از این چهار عمل بالا ، عملی برای کوبیدن با فلزات دیگر انجام نمیشد.


چگونگی شناخت طلا

شناخت طلا

عوامل شناخت طلا عبارت است از: سنگ محک و تیزآب (اسید)، که هر کدام را به طور جداگانه بررسی می نماییم.
سنگ محک:
سنگی است سیاه رنگ از جنس سیلیسیوم و کوارتز و در شکلهای مختلف در بازار وجود دارد و در هنگام استفاده باید دمای آن حدوداً به اندازه دمای بدن باشد، یعنی 37 درجة.س باشد.
تیزآب:
در بعضی از کتابها تیزآب سلطانی همان اسید نیتریک خالص می باشد که توسط محمد زکریای رازی کشف شده است. این اسید را در اصطلاح عامیانه بنام جوهر شوره می شناسند و فرمول آن (HNO3) می باشد.
اگر در مقدار (30CC) این اسید مقدار (0.5CC) اسیدکلریدریک (HCL) و اسم عامیانه جوهر نمک اضافه میگردد، عیار تیزآب بالاتر خواهد رفت بطوریکه تیز آب سلطانی برای اعیار=17/(750) استفاده می شود.
تیزآب سلطانی +0.5cc (HCL) برای عیار =18(750) استفاده می شود.
نحوه عمل (شناخت طلا):
ابتدا فلز مشکوک به طلا را روی سنگ محک (20 بار) میکشیم سپس مقداری تیزآب عیار شده را روی آن میکشیم (به اندازة یک قطره).
واکنش یکی از موارد زیر است:
1- هیچ واکنشی دیده نمی شود: نتیجه آنکه فلز مربوطه طلایی با همان عیار تیزآب می باشد.
2- رنگ اثر کشیده شده روی سنگ کم رنگتر می شود: در این حالت عیار فلز مربوطه پایین تر از عیار تیزآب می باشد.
3- اثر روی سنگ محک بکلّی محو میگردد: که حاکی از این است که فلز مربوطه یا اصولاٌ طلا نیست و یا دارای مقدار کمی طلا می باشد که می بایست با آزمایشات دیگری (ری گیری) مقدار آن مشخص شود.
روش دیگر شناخت طلا:
روی قسمتی از فلز مشکوک به طلا را کمی سوهان میکشیم تا چنانچه فلز آبکاری شده است، لایه آبکاری شده از بین برود. سپس در محل سوهان زده شده یک قطره تیز آب عیار شده می زنیم:
– هیچ اثری برروی آن ندارد و این نشان می دهد که فلز طلا بوده و هم عیار و یا بالاتر از تیزآب می باشد (توجه: فلزی روی و کرم در برابر تیزآب واکنش نمی دهد که بر اساس رنگ و خصوصیت فیزیکی و شیمیایی قابل شناخت هستند.)
– محل مربوطه به روی فلز بر اثر آب سیاه می شود که هر چه سیاهی بیشتر باشد نشان دهندة آن است که فلز طلا با عیار پایینتر از عیار تیزآب می باشد.
– براثر ریختن تیز آب محل به رنگ سبز به جوش می آید و بعد از پاک کردن تیز آب با یک دستمال محل براق می شود. در این حالت فلز مربوطه طلا نبوده و مقطع براق شده رنگ اصلی فلز را نشان می دهد.
توجه: ضرورت دارد طلاهایی که از قبل عیار آنها مشخص باشد، داشته باشیم (عیارهای مختلف) و هنگامی که یک طلا مشخص شد در کنار آن طلایی را که قبلاً مشخص دارد روی سنگ محک میکشیم و سپس با مقایسة رنگ آنها می توان عیار طلا را مشخص نمود.
طریقه پاک کردن سنگ محک:
« هر زمان سنگ محک پر شد و جای خالی برروی آن برای محک زدن دوباره نبود می توانید روی سنگ را تیز آب ریخته و سپس روی آن نمک پاشیده و بعد آنرا با آب بشویید.»
تذکر: طلای سبز از طلای زرد در مقابل تیز آب سلطانی واکنش آرامتری نشان می دهد زیرا دارای نقرة بیشتری است.


شگفت‌ انگیزترین مومیایی‌های دنیا

در دوران باستان مصری ها روشی برای نگه داری از اجساد خود داشتند که میتوانست بدن را سال ها در شرایط نسبتا مطلوب نگه دارد که به مومیایی کردن معروف است. مومیایی کردن بعدها به اصطلاحی برای اجسادی تبدیل شد که قرار بود برای مدت طولانی نگه داری شوند.

در طول تاریخ کشورهای بسیاری از روش مومیایی برای نگه داری از مردگانشان استفاده کرده اند و هر کدام دلیل یا سبک کاری خاص خود را داشته اند. با گذشت زمان و از بین رفتن سنت های قدیمی و حتی شهرهای باستانی مومیایی ها تنها چیزی هستند که باستان شناسان می‌توانند پیدا کنند. این افراد سالانه در مناطق مختلف باستانی کاوش می کنند تا شاید بتوانند اجساد مومیایی شده را پیدا کنند. مومیایی ها جدای از جاذبه های گردشگری که به همراه دارند میتوانند در گشایش رازهای سر به مهر قدیمی نیز موثر باشند:

مومیایی 700 ساله

در یک اتفاق بسیار جالب در شرق چین کارگرانی که در حال کار بر روی یک جاده بودند توانستند مومیایی 700 ساله یک زن را پیدا کنند. این مومیایی که به نظر می رسد برای حکمرانی به نام “میانگ دیناستی” است پس از گذشت 700 سال هنوز دست نخورده باقی مانده و تمامی اعضای ان تقریبا سالم است. این کشف درسال 2011 انجام گرفت و به همراه این مومیایی وسایل دیگری مانند یک تابوت چوبی به همراه کفش و لباس بدست آمد.

بچه‌های یخ زده اینکا

در سال 1999 و در ارتفاعی نزدیک به 4 متر از سطح زمین عده ای کوهنورد  توانستند سه عدد از شگفت انگیز ترین مومیایی های تاریخ را پیدا کنند. این مومیای ها بر روی کوهی به نام لولایلاکو پیدا شد و نزدیک به 500 سال سن داشتند. این مومیایی ها با توجه به اینکه به سبک های باستانی فریز شده بودند کاملا سالم باقی مانده و حتی اندام های داخلی بدن آن ها نیز سالم بودند. این مومیایی ها که در نگاه اول به ماننند چند کودک خواب آلود می مانند که حتی خون در رگ ان ها وجود دارد.

به گفته باستان شناسان دلیل مرگ این بچه ها یک مراسم مذهبی بوده است و طی آن چند کودک از سوی رهبر دینی اینکاها انتخاب می شدند تا درون چاله هایی گذاشته شده و در همانجا مرده و یخ بزنند. این مراسم برای اینکاها بسیار مقدس بوده است و معمولا افراد خاصی به این عنوان انتخاب می شدند.

روزالیو لامباردو

در سال 1920 بیماری کشنده ای ایتالیا را فراگرفت و انسان های بسیاری طی آن  جان خودشان را از دست دادند. روزالیو لامباردو به عنوان یکی از کوچکترین افرادی بود که به این بیماری دچار شد و بعد از انکه جانش را از دست داد پدرش که یک نظامی بود جسد او را مومیایی کرد و در اختیار موزه داد. این مومیایی که با روش های خاصی هنوز هم بدون مشکل و بدون تغییری باقی مانده است. این مومیایی به نظر می رسد می تواند بدون تغییری 400 سال اینده را طی کند.

مومیایی 2400 ساله

در سال 2012 مومیایی باستانی کشف شد که به رازهای بسیاری جواب داد. این مومیایی ک در یکی از مناطق باستانی مصر پیدا شده بود نزدیک به 2400 سال سن داشت و نکته جالب توجه در مورد آن جا ماندن یکی از وسایل کار پیشنییان در بدن این مومیایی بود. مصریان باستان ابزاری که از آن برای خارج کردن مغز استفاده می کردند را درون سر این مومیایی جا گذاشته بودند. این وسیله یک تکه چوب کوچک است دانشمندان در سی تی اسکن متوجه حضور ان درسر مومیایی شدند.

مومیایی عجیب در آلمان

چندی پیش یک پسر بچه 10 ساله آلمانی موفق شد مومیایی را پیدا کند که مربوط به مصر باستان است. این پسر بچه در حالی که در زیرزمین خانه مادربزرگش بازی میکرد با جعبه ای قدیمی روبرو. شد و پس از باز کردن آن مومیایی قدیمی را پیدا کرد. پدر این بچه گفته است در سال 1950 پدرش به افریقا رفته و از آنحا بسته ای را برای خانه فرستاد که تا به حال کسی به آن دست نزده بود. با تحقیقات انجام شد مشخص شد این مومیایی یکی از آثاری است که در شمال مصر پیدا شده است ولی در همان زمان به سرقت رفته و از آفریقا خارج شده است.

مومیایی اروپایی در چین

در اوایل دهه نود میلادی مومیایی جالبی در چین پیدا شد که باعث شگفتی بسیاری از  باستان شناسان شد. این مومیایی پس از 2000 هزار سال تغییر زیادی نکرده بود ولی نکته اصلی در مورد این مومیایی بور و سفید بودن ان است، درحالی که آن زمان اروپایی ها از این راه استفاده نمی کردند. در سال 1993 دانشمندان با انجام آزمایشات دی ان ای روی این مومیایی دریافتند که او مهاجری به چین بوده است که پس ازمرگ مومیایی شده است. دانشمندان با آزمایش این مومیایی به اطلاعات زیادی در مورد اروپاییان دست پیدا کردند.

به دفینه کشف شده نگاه کنید و عبرت بگیرید!!!

سکه های پیدا شده اسلامی هستند (دینار)
مکانی که دفینه پیدا شده قلعه ای بوده که زندانیان رومی در آن نگهداری می شده است
یک تست کوچک ، 100 عدد سکه داخل کوزه…

نه نسخه ای وجود داشته ، نه نشانه ای مکان کشف سکه ها فقط  محل زندگی در گذشته بوده است ، کسانی که شما را دنبال صخره ها می فرستند ، حرف های پوچ می زنند ، با دروغ های تاجران امید و خرافات سعی می کنند شما را رام کنند . این اشخاص دوست شما نیستند دزدانی هستند که در تلاشند به جیب شما نفوذ کنند

عاقل باشید ، خوب فکر کنید ، روانشانسی  مخفی کردن پول را بدانید ، سعی کنید خودتان را بجای مخفی کننده دفینه بگذارید…

دفینه

گنج

دفینه های پیدا شده


معیار ارزش گذاری آثار و اشیاء قدیم و جدید

1  نوع و جنس و مقدار مواد اولیه ( به طور مثال یک شی زرین یا نقره ای یا ابریشمی دارای ارزشی بیشتر از شی مشابه و با موادی مانند آهن ، مفرغ یا پشم می باشد )

2  زمان ساخت یا وقتی که از شروع تا اتمام یک اثر صرف می شود در ارزش آن مد نظر خواهد بود

3  تجربه ، مهارت و استادی سازنده

4  نایابی و کم یابی تکنیک و فنون بکار رفته در  ساخت اثر

5  فرم و هندسه فضایی اثر

6  نقوش ، طرح ها و تزئینات بکار رفته که خود شامل سه بخش می شود.

الف:   نوع طرح ونقش واصالت فرهنگی و تاریخی آن
ب:   تکنیک و مهارت استفاده از نقوش وتزئینات
ج:   میزان هماهنگی و ارتباط نقش و فرم

7   داشتن امضاء یا خط اثر و آن به این معنی است که از روی ویژگی خاص یک اثر و شخصیت آن شی بتوان به نام سازنده اش  پی برد . مثال بهتر این است دو میناتور کاملا مشابه یکی توسط  فردی ناشناس ترسیم شد ه و دومی به طور مثال توسط رضا عباسی و یا بهزاد

8  داشتن ویژگی های بارز فرهنگی هنری بومی یا منطقه ای و ملی

9  در نهایت دو یا چند عملکردی بودن (Multi-Function) که می تواند بر  نحوه و میزان  ارزش گذاری شی دستی اثر بگذارد . به طور  مثال یک قالی یا گلیم زیبا علاوه بر  عملکرد زیر انداز دارای عملکرد زیبایی نیز هست و در عین حال دارای ارزش اقتصادی فعال و غیر ثابت نیز می باشد و …

به هر صورت از دیدگاه باستان شناسی و مبادی علمی ، یک کاوشگر و  کارشناس کاوش ، دست به مطالعه و بررسی اسناد  و مدارک مختلف تاریخی و فرهنگی می زند تا قادر به شناسایی و تعیین محل دقیق دفن آثار ،اشیاء و ابنیه گردد . این عمل ، تنها با تسلط به تاریخ جغرافیای قومی وتاریخی ، ویژگی های اجتماعی و فرهنگی اقوام وهمینطور  شناسایی آثار موجود ومعاصر برای پیگیری و ره یابی سابقه و پیشینه تاریخی آن است  که محقق ر ا قاد ر به اکتشاف  و مطالعه علمی خواهد نمود .اما علاوه بر آن برای تعیین دقیق قدمت و تاریخچه آثار بعد از اکتشاف باید به دنبال کشف حقایق و مجهولات فرهنگی نیز بود.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۵ ، ۱۷:۳۱

آیین، فرهنگ و تمدن باستان

اندازه های اندازه گیری درازا / واحدهای اندازه گیری طول

اندازه های اندازه گیری درازا

(واحدهای اندازه گیری طول)

چگونه اندازه / واحدهای اندازه گیری درازا پدید آمدند؟

 دوستان در بعضی مواقع در پیدا کردن علایم یا در حفاری به مشکل بر میخورند  و زود نا امید می شوند که این مشکل ناشی از اختلاف متراژهاست .عزیزان زیاد روی متراژ ها در پیدا کردن علایم و یا حفاری  تکیه نکنید.ببینید خیلی ساده است واحدهای اندازه گیری در باستان از نظر نام  در بین انسانها امپراطوری ها و قومها یکی بوده  اما از نظر مقیاس اختلاف کمی با هم دارند که در بعضی مواقع جمع این اختلاف ها باعث اختلافات فاحشی می شود. بخش بزرگی از این اختلاف ها ناشی از استخوان بندی انسانها در دوره های مختلف است مثلا گز و یا عرش مربوط به اندازه گیری با دست و پاها هستند. مطمنا گذشتگان ما از نظر بدنی نسبت به انسانهای عصر حاضر قوی بنیه و قوی هیکل تر بوده اند.پس سعی کنید اگر متراژ شما مثلا یک زراع (بین 90 سانت تا یک 1 مترو 4 سانت) بود شما حد وسط آن که 97 سانت را در نظر بگیرید تا گمراه نشوید. در پایین مطلب بسیار جامعی در این رابطه در یکی از وبلاگ ها  مشاهده کردم که برای عزیزان علاقه مند در اینجا قرار می دهم…

در زمان های خیلی دور، انسان از اندازه قسمت های مختلف بدنش برای اندازه گیری استفاده می کرد.

 

اندازه گیری با قدم

انسان از قدم هایش برای اندازه گیری مزرعه استفاده می کرد.

 

اندازه گیری با پا

برای اندازه گیری چیزهای کوچکتر هم از کف پاهایش استفاده می کرد. مانند اندازه گیری پوست خرس.

اندازه گیری با دست (اَرَج / ارش)

برای اندازه گیری چیزهای بزرگتر، از فاصله بین آرنج تا انگشتانش استفاده کرده و این اندازه را اَرَج یا ارَش نامید.

 

اندازه گیری با کف دست (وجب)

اما گاهی برای اندازه گیری بعضی چیزها یک اندازه / مقیاس به تنهایی کافی نبود؛ از این رو، انسان مجبور بود تا آنجا که می توانست با ارَج، و مقدار باقیمانده را با وَجَب اندازه گیری کند.

اندازه گیری با اندازه های ارَج و وجب

مانند اینکه وقتی می خواست یک تنه درخت را اندازه گیری کند، هم از ارَج و هم از وجَب استفاده می کرد.

اندازه گیری با اندازه چهار انگشت

بعضی چیزها از یک وجب هم کوچکتر بودند. انسان برای اندازه گیری آنها از چهار انگشت استفاده می کرد.

برای اندازه گیری چیزهایی حتی از این هم کوچکتر، از اندازه عرض انگشتانش استفاده کرد و آن را انگشت نام نهاد.

در ایران، واحد کوچکی به نام بند انگشت هم به کار می رفته است.

 

چگونه واحدهای اندازه گیری یکسان درازا به وجود آمدند؟

 

انسان برای انجام کارهای بازرگانی و هر گونه مبادله نیز با اندازه قسمت های مختلف بدنش چیزها را اندازه گیری می کرد.

این امر باعث می شد که اندازه ها، گاهی کم و گاهی زیاد، و بطور کلی در هر هر بار اندازه گیری، اندازه های متفاوتی به دست می آمد.

مانند اینکه کسی می خواست پوست خرسی بخرد که درازایش 6 پا باشد.

اما از آنجا که قد انسان ها متفاوت بود، اندازه پاهایشان هم با هم فرق داشت و همه به یک اندازه نبود،

 

درازی ۶ پا می توانست به اندازه نمای بالا، یا به اندازه نمای زیر باشد.

 

بنابراین انسان ها به اندازه / واحدهای یکسان و ثابت نیاز داشتند که امروز واحد یا مقیاس استاندارد / اندازه معیار نامیده می شود.

 


کشف خطوط و علائم ترکی در سنگ‌نگاره‌های تیمره

با کشف خطوط و علائم تُرکی در تیمره، خردادماه محققان مرکز مطالعاتی ترکیه برای بررسی این خطوط به این منطقه سفر می‌کنند.

http://azturk.persiangig.com/image/turk.jpgبه گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، محمد ناصری‌فرد پژوهشگر و مدرس دانشگاه به ایسنا گفت: از کشف نمونه‌ها و علائم خطی تُرکی در تیمره خمین خبر داد و گفت: این تصاویر علائم خط ترکی باستان است که ردپای آن تا سیبری کشیده شده است.

وی با اشاره به فراوانی این خطوط در این منطقه باستانی، در خصوص قدمت آنها گفت: این خط مربوط به 2500 سال قبل از میلاد مسیح است. شکلی که ترک‌ها آن را بر روی نان‌های خود نقش زده و آن نان را نان همای سعادت می‌نامیدند و معتقد بودند که با خوردن آن سعادت خواهند یافت. در حال حاضر نیز در ترکیه هنوز این نقوش استفاده می‌شود و حتی در مغولستان این نقش را که به مانند حرف Y با دو خط افقی در زیر آن است به عنوان سعادت و خوش‌رکاب بودن بر اسب‌ها داغ می‌زنند.

این پژوهشگر ایران باستان با بیان اینکه این خطوط را می‌توان در جنوب شرق عربستان در کتیبه‌های بلقیس مربوط به قوم سبا دید، اظهار داشت: منطقه تیمره گنجینه‌ای از آثاری است که در کشورهای آسیانه میانه و یمن وجود دارد و باستان‌شناسان خط عربی این خطوط را ریشه خط کوفی و عربی باستان می‌دانند و بیش از صدها مورد از این خطوط که مربوط به هزار دوم تا پنجم است را به فراوانی در بوم‌ها، دیوارها، کوه‌ها و دره‌های تیمره می‌توان دید.

وی تصریح کرد: این خطوط برای اولین بار در این منطقه کشف شده است و برخی از باستان‌شناسان قدمت آن را قبل از تمدن ایلام می‌دانند و برخی نیز آن را مربوط به دوره کاسی‌ها می‌دانند که بعدها از فلات ایران به بین‌النهرین کوچ کردند.

نویسنده کتاب “موزه‌های سنگی، هنرهای صخره‌ای” با اشاره به اینکه در خردادماه برخی از محققان مرکز مطالعاتی ترکیه برای بررسی این خطوط و علائم به منطقه تیمره سفر خواهند کرد، افزود: این خطوط قطعاً می‌تواند ردپایی برای محققان کشورهای آسیایی باشد و علاوه بر آن اسرار بسیاری را از گذشتگان و تاریخ ایران روشن می‌کند و مسلماً تصویر دیگری را از ایران برای جهان به نمایش خواهد گذاشت.


انواع مختلف قبر یا آرامگاه (عکس)

http://irantreasure.blog.com/wp-content/blogs.dir/00/07/40/98/7409892/files/mazar/mezar1.jpg

http://irantreasure.blog.com/wp-content/blogs.dir/00/07/40/98/7409892/files/mazar/mezar9.jpg

http://irantreasure.blog.com/wp-content/blogs.dir/00/07/40/98/7409892/files/mazar/mezar2.jpg

http://irantreasure.blog.com/wp-content/blogs.dir/00/07/40/98/7409892/files/mazar/mezar3.jpg


انواع قبور

از بهترین جای آن شروع میکنیم که گورستان گبریان است.

خیلی از مردم عقیده دارند که قبرستان گبریان متعلق به کافران است ولی این موضوع درست نیست.

گبر یعنی غیر مسلمان و به کسانی که غیر مسلمان بوده اند بی دین گفته نمیشود. گبریان دین زردتشت داشتند.

حال میخواهیم ببینیم که قبرهای دوران قبل از اسلام به چه شکلی بوده اند و نوع دفن کردن اجساد به چه صورت بوده است. در زمان پیش از اسلام قبر زنها گرد و مدور بوده است و قبر مردها به صورت مستطیل بوده و قبر بچه ها به صورت مثلث بوده است. بعضی ها را نیز در خمره میگذاشتند.

در تمام قبرهای گبری حداقل یک کاسه آب و یک کاسه غذا گذاسته میشده است که کسی که میمیرد از گشنگی و تشنگی عذاب نکشد.

در بسیاری از قبرهای گبری لوازم مورد نیاز فرد نیز گذاشته میشده است که بستگی به پول داری یا بی پول بودن مرده است. مردگان پول دار ظروف طلا و اجناسی مانند شمشیر زره وخیلی چیزهای دیگر به همراه دارند ولی مردگان بی پول و بی بضاعت اموال کمتری با خود به همراه دارند یا اموال آنها از فلزات ارزشمند نیست.

نوع دیگر قبرها قبر پیغمبری است که اگر شما آن را بشکافید هیچ چیزی درون آن یافت نمیشود نه جنازه نه اموال. این قبرها چند پوش هستند و تازه از قبر راهی دارد برای جایی دیگر که جنازه و اموال آن در آنجا هست.

قبرهایی نیز وجود دارد که به صورت ایستاده است. این قبرها متعلق به یک سری از ایرانیان است که معتقد بودند آنها را باید ایستاده به خاک سپرد.

بسیاری از خلاف کاران را نیز به صورت ایستاده در میان دیوارهای قلعه ها و جاهای دیگر زنده به گور میکردند که خود اینها به نوعی قبر ایستاده تبدیل شده است.

بعضی از قبرها به صورت کشویی است که مربوط به رومیان است که در ایران با آئین خودشان دفن شده اند.

یک نوع قبر هم داریم که به آن قبر دخمه ای گفته میشود که نمونه آن در تخت رستم پیدا شده است.

جنازه قبرهای خمره ای همیشه به صورت نشسته بوده است و جنازه آنها را به صورت نشسته در خمره میگذاشتند و دفن میکردند.

وقتی در جنگها جنگجویان میمردند آنها را با اموال و لباسهایشان و زره دفن میکردندکه نمونه این قبرستان در چهاربداران در نزدکی مرز ترکیه موجود میباشد که شاه اسماعیل اول در جنگ با عثمانی شکست خورد و بیست و هفت هزار کشته داد که همه آنها با لباسهای رزمشان دفن شده بودند.


روش تدفین مردگان در عصر آهن

تقریباً در تمام قبرها پاهای مردگان خم و یکی از دستها به طرف دهان آورده شده، از این رو معلوم می‌شود عقیدهٔ این مردم چنین بوده که انسان پس از مرگ از بین نرفته و همچنین قرار دادن ظروف، اغذیه و جواهرات اشاره‌ای به زندگی ماوراء زمینی باشد . در طبقه اول تپه حصار، مردگان را به سمت مشرق، جایی که خورشید طلوع می‌کند، دفن می‌کردند . این نشانگر این است که خورشید و آفتاب مورد توجه آنان بودده است . اما صورت مردگان به یک طرف نبوده، به نظر می‌آید که در هر زمانی از روز که می خواستند مرده را دفن کنند، بدنش را به سمت مصرق و صورتش را به سمت جایی که افتاب در آن لحظه آنجا بوده است، قرار می‌دادند . به طور کلی مردگان را به سه شکل دفن می‌کردند :

1. دفن مردگان به پهلوی چپ : این روش تدفین که تقریباً نیمی از تدفین را در فلات مرکزی به خود اختصاص داده است، شامل سه حالت « خم شده » ، « جمع شده » و « چمباتمه » است . در حالت « خم شده »، تنها دستان مرده ( گاهی یک دست ) را به طرف دهان و سر او قرار داده و او را دفن می‌کنند . در نوع دیگر یعنی در حالت « جمع شده »، همچنان که دستان به طرف دهان و سر جمع شده اند، زانوهایشان هم کمی خم شده اند . اما در حالت « چمباتمه » که به « جمع شده کامل » و « تدفین جنینی » هم معروف است، دستها و پاها کاملاً جمع شده اند، درست همانند جنینی در رحم مادر ( دربارهٔ علت آن در گذشته بحث شد )، به همین دلیل هم به تدفین جنینی معروف گشته است . باید دقت داشت که این نوع تدفین تنها در قبور خمره‌ای رسم نیست و گاهی در قبور حفره‌ای هم دیده شده است .

2. دفن مردگان به پهلوی راست : این نوع تدفین که خیلی کم در فلات مرکزی ایران رایج بوده است، بیشتر در تپه حصار III مشاهده شده است . در این نوع تدفین حالت دستها معیار خاصی ندارند، گاهی بروی شکم، نزدیک زانوها و گاهی به سمت کوزه‌ها و ظرف‌های دفن شده همراه گور دیده شده است . هنوز اطلاعات دقیقی از علت تمایز این دو نوع تدفین که نوع دوم بیشتر در حصار و در جاهای دیگر کمتر دیده شده، منتشر نشده است .

3. دفن مردگان به حالت طاقباز : در این نوع تدفین که به ندرت و حتی کمتر از نوع دوم در فلات مرکزی مشاهده شده، تقریباً بر سه نوع است : طاقباز با پاهای جمع شده به حالت چمباتمه، طاقباز با پاهای به حالت نشسته و طاقباز با پاهای روی هم انداخته شده، تنها چند نمونهٔ انگشت شمار از این نوع تدفین گزارش شده که ان هم در تپه حصار دامغان می‌باشد . ما در اینجا به بعضی از خصوصیات اولین قبر اشاره می کنیم . در اولین نمونه مرده به پشت یا طاقباز دفن شده است، دستها روی سینه و پاها روی هم افتاده است که متعلق به یک مرد بالغ است . در بعضی از این موارد یافت شده هم یکی از دستها زیر چانه قرار داشته است .


قبرها

قبرهای حفره‌ای ساده

این نوع قبور به طرز خیلی ساده در داخل خاک کنده شده، دفن شده که دارای هیچگونه بافت معماری خاصی نیستند و فقط با خاکبرداری از زمین به شکل قبر در آمده اند . در این نوع قبور نخست حفره‌ای را که کمی یش از طول و عرض بدن انسان بوده می‌کندند و مرده را داخل حفرهٔ کنده شده قرار می‌دادند و روی آن را با تیرهای چوبی، شاخ و برگ درختان پوشانیده و سپس روی آن را خاک می ریختند . معمولاً خاک دستی ( خاک نوبت دوم ) را خاک رس بسیار نرم که با خاک زمین‌های اطراف قبر تفاوتی اساسی دارد، تشکیل می‌دهد . دربارهٔ جنسیت افراد به خاک سپرده شده در این قبور می‌توان اظهار داشت که در این قبور جنسیت‌های مختلف اعم از زن، مرد و کودک دفن شده اند . مردگان را در این قبور گاهی به پهلوی راست و گاهی به پهلوی چپ و گاهی به صورت چمباتمه خوابانیده اند . در تپه حصار III مردگان را در یک یا چند لباس پیچانیده اند که این از بقایای پارچه‌ها در قبرستان این تپه مشهود است . وجود قبرهای زیاد در تپه شمالی حصار نشان می‌دهد که بیشتر مردم برای دفن اجساد، مرده‌ها را در محلی خاص دفن می‌کردند .

قبرهای خمره‌ای

در این نوع قبور، مردگان را در خمره‌هایی قرار می‌دادند . بیشتر محققین معتقدند که نوع تدفین ارتباط نزدیکی با وضعیت جنین در داخل رحم مادر دارد؛ یعنی همان طور که انسان در رحم مادر قرار گرفته، پس از مرگ نیز به همان حالت به خاک سپرده می‌شود . این نوع تدفین گویای فلسفه ی مرگ و زندگی است؛ تولدی نو، بدین معنی که همین جسم با این اعتقاد زندگی جدید را شروع کرده است و حیات دوباره در جهان دیگر خواهد داشت . به همین منظور ابزارکاری که او به طور کلی که به هنگام حیات با آنها سروکار داشته

قبور حفره‌ای با پوشش سنگی

این قبور همانند قبور حفره‌ای ساده با خاکبرداری از زمین شکل گرفته و دارای بافت معماری خاصی نیستند و اندازهٔ آنها هم به قامت انسان که دفن می‌شود، بستگی دارد . در اطراف این قبور و روی آنها تخته سنگهایی قرار می‌دادند و مرده را به صورت چمباتمه و از پهلو به طرف جهات اصلی می خوابانیده اند . آنان با این کار می خواستند آرامگاهی نظیر خانه‌های جهان زندگان به مردگان بدهند . گاهی هم دیواره‌ها و با کف قبر را سنگ فرش می‌کردند که نشانهٔ فرد از مقام در اجتماع ( در زمان حیاتش ) بوده است . گاهی هم از این قبور به عنوان قبرهای خانوادگی استفاده می‌کردند به این ترتیب که گاهی مرده اول را با لایه‌ای از خاک می پوشانیدند و مرده دوم را قرار می‌دادند و گاهی هم وسایل درون گور و استخوانهای مرده اول در گوشه‌ای از قبر جمع کرده و مرده دوم را قرار می‌دادند .


تبریز از شهرهای باستانی جهان شهری به قدمت ٣۵٠٠ سال

    تبریز از شهرهای باستانی جهان
    شهری به قدمت ٣۵٠٠ سال

https://sites.google.com/site/azturkoglu/fay/GOY2.jpg

ایران یکی از مهدهای تمدن خیز جهان باستان محسوب می گردد. این سرزمین به علت قدمت تاریخی و تمدن های موجود آن، اهمیت بسزایی برای فرهنگ بشری دارد. تمدن های ایلام، شهر سوخته، حسنلو،… نمونه ای از تمدن های دیرینه و پربار این منطقه از جهان به شمار می روند که رازهای این تمدن ها به کمک باستان شناسان خارجی و ایرانی تا حدودی برای جهان علم آشکار شده و سعی و کوشش برای شناسایی کامل آنها امروزه نیز ادامه داشته و از مباحث جدی دانشمندان به شمار می رود.
یکی دیگر از این مناطق تاریخی و باستانی ایران، شهر تبریز است که تا این اواخر از قدمت آن اطلاع دقیقی در دست نبود و لذا سخنان ضد و نقیضی در مورد سابقه آن مطرح می شد، اما کشف آثاری از دوران باستان در مرکز این شهر (اطراف گؤی مچید= مسجد کبود) توجه باستان شناسان را به این منطقه از آذربایجان معطوف کرده و این شهر را در رده یکی از قدیمی ترین شهرهای جهان، درآورده است. لازم به تذکر است که قبل از این کشفیات، تاریخ تبریز آن چنان روشن نبود و تنها دلیل بر وجود این شهر در دوره باستان، کتیبه سارگن دوم، پادشاه آشوری ٧١۴) ق.م( و برخی اطلاعات جسته و گریخته بود، اما یافته های گوی مسجد دنیای پررمز و رازی را در مقابل چشم محققان گشوده است. این حفریات که تاکنون در چند مرحله انجام گرفته، منجر به کشف چندین گور باستانی با ابزارهای مختلف در اطراف این مسجد تاریخی گردیده است. در این زمینه دکتر نوبری استاد دانشگاه تربیت مدرس تهران و سرپرست گروه باستان شناسی مستقر در اطراف (مسجد کبود) در پایان مرحله دوم حفریات به خبرنگار روزنامه همشهری مورخه دوشنبه ٢۵ مهر ١٣٧٩ می گوید: از سال گذشته [١٣٧٨] تاکنون ۴٧ قبر متعلق به هزاره اول پیش از میلاد در محوطه ای به وسعت ٢٠٠ متر مربع مورد کاوش قرار گرفته است، از این گورها مواد فرهنگی گوناگون از جمله ظروف سفالی خاکستری و نخودی، اشیائ مفرغی، وسایل تزئینی نظیر سنجاق سر، النگو و… به دست آمده که برخی از آنها در زمره آثار منحصر به فردی می باشد که تاکنون در هیچ کجای ایران یافت نشده است.
در مورد هویت صاحبان این تمدن کهن، یکی از کارشناسان باستان شناسی مستقر در اطراف گوی مسجد در مصاحبه با روزنامه رسالت )مورخه شنبه ١ خرداد، ١٣٧٨ ویژه نامه آذربایجان شرقی…( معتقد است که وجود سفال نخودی در کنار اجساد نشان دهنده این نکته است که فرهنگ بومی منطقه و صنعت آن دوران مبتنی بر همین نوع سفال بوده است اما بومیان منطقه چه کسانی بودند؟ به منظور بررسی زبان آذربایجان در طول تاریخ، در ابتدا به بررسی تاریخ اقوام و حکومتهایی که در زمان های قبل از ورود آریاها در آذربایجان بوده‌اند می‌پردازیم. در مورد ملتهایی که قبلاً در آذربایجان زیسته‌اند می‌توان به سومئرها، ایلامیها، هوری‌ها، آراتتاها، کاسسی‌ها، قوتتی‌ها، لولوبی‌ها، اورارتوها، ایشغوزها (ایسکیت‌ها)، مانناها، گیلزان‌ها، کاسپی ها و … اشاره کرد که زبان تمامی آنها التصاقی و جزو خانوادة زبانهای ترکی بوده است
در مورد اقوام و بومیان منطقه در دوران باستان، دکتر زرین کوب در کتاب تاریخ در ترازو ص ١٧٠ می نویسد: تاریخ ایران از عهد کوروش و حتی دیاکو آغاز نمی شود و نه حتی از عهد ورود آریاها به فلات و یا دوران جدایی ایرانی ها از هندی ها، گذشته از تاریخ خود آریاهای ایران، تاریخ اقوام و نژادهایی هم که قبل از مهاجرت آریاها در این سرزمین فلات گونه می زیسته اند، امروز از پرتو کلنگ معجزه گر باستان شناسان مکشوف است… آنچه در سیلک و حسنلو (در آذربایجان) نیز به دست آمده است ادامه این تمدن های بدوی و کهنسال را در زمان های قبل از ورود آریاها نشان می دهد. لازم به ذکر است که در دوران باستان، دولت هایی نظیر اورارتو و مانا در منطقه آذربایجان حضور داشته اند.از مسایل قابل تامل در مورد این بومیان منطقه، باور و اعتقادات این اقوام باستانی آذربایجان است و آن اعتقاد به حیات مجدد پس از مرگ است، زیرا طرز قرار گرفتن اجساد به شکل چمباتمه ای، با نحوه استقرار جنینی در شکم مادر، که در این حفریات به دست آمده، حکایت از آن دارد که ساکنان باستانی تبریز، معتقد به حیات دوباره بعد از مرگ بوده اند که ظروف همراه با غذا در کنار این اجساد، تایید کننده این نظر است.

https://sites.google.com/site/azturkoglu/fay/GOY.jpg
خرابه های گوی مچید(مسجد کبود) اثر ژول تورنس کنسول گل(فرانسه)در تبریز 1824

باستان شناسان در عمقی نزدیک به ١٠ متر پائین تر از سطح خیابان به ٨٨ گور باستانی دست یافتند. تمامی اسکلت های این قبور به صورت جنینی با چمباتمه ای در جهت شرق به غرب دفن شده بود و بالاخره این که سرپرست حفاری در مصاحبه با یکی از روزنامه های محلی از پایان یافتن چهارمین فصل کاوش در اطراف این مسجد باستانی خبر داده در مورد کشفیات جدید به مقدار زیادی اشیای مفرغی، استخوانی و نیز سفال که از کاوش قبور به دست آمده، اشاره کرده و اعلام می کند که هنوز آثار زیادی در محوطه مسجد کبود نهفته است که امید می رود در فصل های بعدی کاوش ها، از دل خاک بیرون آورده شود. به هرحال حفریات باستان شناسی مسجد کبود نشان می دهد که تبریز یکی از شهرهای تاریخی جهان است، شهری که به علت عدم کاوش های علمی، تا این اواخر قدمت آن زیاد روشن نبود، لذا راجع به آن افسانه سرایی های زیادی می شد. امید است که با تلاش های بی وقفه مسئولین امر، این حفریات شتاب بیشتری بیابد و در نقاط دیگر این شهر تاریخی نیز، عملیات باستان شناسی انجام گیرد تا قدمت این شهر باستانی و اسرار تمدن آن به طور علمی و دقیق برای جهان علم آشکار شود.


توپ سنگ و سنگ گهواره

توپ سنگ:

اکثر حفاران در کنار قلعه ها این نماد را پیدا میکنند و سریع اقدام به شکستن این آثار میکنند البته به این عنوان  که شاید داخل آن دفینه ای باشد ولی به همین راحتی که فکر میکنند نیست این آثار حالت های مختلف داردو نمیشود گفت حتما برای دفینه کارگذاری شده مگر در شرایطی خاص در صورتی که طبق عکس این علائم روی سنگ حجاری شده باشند معنی دفینه نیست و فقط هنر خود را به نمایش گذاشته اند و نماد قدرت و جنگ آوری  در گذشته بوده است . ولی اگر سنگ به همان صورت گرد و روی آن سوراخی به صورت گرد و به اندازه یک بند و حتی بزرگرتر به صورت گرد و به قطر 10 سانت  بود و در طرفی دیگر جای پنجه دست داشت در این صورت میتوان گفت برای دفینه طراحی و کارگذاری شده اگر سوراخ به صورت چندتایی و حتی تکی بود مقداری اشیاء قیمتی داخل آن نهفته است ولی اگر سوراخ همراه با جای پنجه آدم بود قضیه به طور کل فرق میکند و اینبار دفینه در زیر سنگ وجود دارد و جای پنجه به این منظور است که یعنی باید سنگ را با دست جابجا کنید . که در این صورت دفینه یا به طور مستقیم زیر سنگ است و یا تونلی در زیر سنگ باز میشود که به قلعه نزدیک آن راه دارد که دفینه در زیر قلعه وجود دارد .

سنگ گهواره:

نشانی دیگر در دفینه یابی خیلی ساده و مختصر . این سنگ در بالای تپه ها بیشتر دیده شده و ساختار این سنگ یا با سنگ مخلوط است یا ساروج . اگر  جنس سنگ مخلوط بود دفینه در زیر آن در عمق یک الی سه متری مدفون است ولی اگر ساروج بود دفینه در داخل آن مهرو موم شده سنگ را بشکافید و مال را بردارید .


فرهنگ تدفین “یاد آوری”

” فرهنگ تدفین در ملل و ادیان مختلف “

https://sites.google.com/site/azturkoglu/fay/tadfin11.jpg

انسان در طول تاریخ اجتماعات به اشکال گوناگون مردگانش را دفن کرده است. شکل‌هایی از تدفین وجود دارد که با هنجارهای فرهنگ ایرانی واسلامی ما ناهمخوان است. با این حال نباید فراموش کرد که ملت‌هایی هم هستند که فرهنگ تدفین ما را نمی‌پسندند. دراین میان اما مرگ بی‌پرواترین و صریح‌ترین سویه‌ی زندگی و یک واقعیتِ مسلم است. به این جهت یکی از مشکلات انسان‌ها همواره این بوده است که مردگان‌شان را چگونه و کجا دفن کنند.

در کهن‌ترین شکل تدفین ، جنازه را در حالت جنینی دفن می‌کردند پیشینه‌ی کهن‌ترین گورهایی که تاکنون یافت شده است، به پنجاه هزار سال پیش از میلاد مسیح می‌رسد. در کهن‌ترین شکل تدفین ، در عصر پیشاسنگی جنازه را مانند جنین در شکم مادر به پهلو در یک گور سنگی می‌خواباندند.

 تدفین به شکل جنین از یک سو این توهم را ایجاد می‌کرد که جنازه به خواب فرورفته است و از سوی دیگر از امید به بیداری و تولدی دیگر پس از رستاخیز نشان داشت. اجداد ما در آن دوران بسیار دور جنازه‌ی مردگان را طناب‌پیچ می‌کردند. احتمالاً به این دلیل که می‌ترسیدند مردگان زنده شوند و سراغ زندگان بیایند.

مراسم تدفین در فرهنگ‌های کهن که پیشینه‌شان به سه هزار و پانصد سال پیش از میلاد مسیح می‌رسد بسیار اهمیت داشت. گورهایی عظیم به طول دوازده متر که با تخته‌سنگ بنا می‌کردند از اهمیت تدفین در این فرهنگ‌ها نشان دارد.

در این گورها یک‌صد جنازه جا می‌گرفت و روی آن را با خاک می‌پوشاندند. چنین گورهای عظیمی به بناهای باشکوه شباهت داشت و ساختن آن‌ها وقت و هزینه‌ی زیادی می‌طلبید. درسده‌های میانه، پیش از آغاز دوران روشنگری که همه چیز با افسانه درآمیخته بود، برخی اروپائیان، از جمله آلمانی‌ها اعتقاد داشتند که این گورها راغول‌ها برای خودشان ساخته‌اند.
در یونان قدیم مردگان را در تابوتی از سنگ آهک قرار می‌دادند و این تابوت سنگی را سارکوفاگوس یا «گوشتخوار» می‌خواندند. واژه‌ی تابوت در برخی زبان‌ها مانند آلمانی و فرانسه را بعدها از همین واژه‌ی سارکوفاگ استخراج کردند.
در قرون وسطی گمان می‌بردند که روح انسان در قلب او جای دارد. از این رو برخی پادشاهان و هنرمندان بزرگ وصیت می‌کردند که قلب‌شان را جداگانه دفن کنند. ریچارد شیردل، ناپلئون بناپارت، دانته و شوپن از مشاهیری‌اند که قلب آنان
جداگانه دفن شده است.

در کنعان و ایران ، جنازه‌ی میت را در غار یا در دل کوه قرار می‌دادند در کنعان و در ایران، جنازه‌ی میت را در غار یا در دل کوه قرار می‌دادند. در نقش رستم، در سینه‌ی کوه مقبره‌های عظیمی از دوران هخامنشی و ساسانی به
یادگار مانده است.
داریوش کبیر، اردشیر، داریوش دوم و خشایارشا را در دل کوه دفن کرده‌اند.پس از تصلیب مسیح ، جنازه‌ی او روی زمین مانده بود. روایت است که ژوزفِ آریماتئا، از یاران مسیح، گور خود را که در غاری قرار داشت به مسیح بخشید و جنازه‌ی او را در آن غار نهادند. مسیحیان اعتقاد دارند که مسیح، سه روز بعد زنده شد و از این غار به آسمان عروج کرد. این واقعه که در کتاب مقدس آمده است به روایتِ عید پاک شهرت دارد و منشأ مهم‌ترین عید مسیحی‌ست.

حوالی ستودان‌ها، هزاران کلاغ و مراغ لاشه‌خوار در پرواز بودند مردگان را فقط در خاک یا در دل کوه‌ها دفن نمی‌کردند. در فرهنگ ایرانی – زرتشتی تدفین در هوا مرسوم بود. در این آئین زمین و آتش تبرکی دارد و روح که از بدن انسان بیرون رفت پیکر مرده بسیار پلید و ناپاک است و هر چیز را آلوده می‌کند. به همین جهت مرده را نباید به خاک یا به آتش سپرد.

    زرتشتیان از زمان ساسانیان هر جا که بودند دخمه‌هایی می‌ساختند و مرده را به آن‌جا
    می‌بردند و در هوای آزاد، کنار دیواری می‌نهادند تا مرغان شکاری و حیوانات
    درنده آن‌ها را بدرند و متلاشی کنند و وقتی که فقط استخوانی از مرده باقی
    می‌ماند، استخوان او را برمی‌داشتند و در محوطه‌ی کوچکی می‌گذاشتند و به آن
    «ستودان» می‌گفتند که به روایت استاد فقید، سعید نفیسی مخفف کلمه‌ی
    استخوان‌دان است.

    استاد نفیسی در خاطرات دوران جوانی‌اش از برخی اعتقادات خاص زرتشتیان یاد
    می‌‌کند. اگر کلاغ یا لاشخور چشم راست مرده را درآورده بود، گمان می‌کردند
    مرده آمرزیده‌تر است. اگر دست راست زودتر از بدن جدا می‌شد، باز هم مرده
    آمرزیده‌تر بود. اگر مرده را کنار دیوار دخمه‌ای می‌ایستاندند و تعادل خود
    را از دست می‌داد و برای مثال به پشت می‌افتاد، آمرزیده‌تر بود تا این که
    به رو افتاده باشد.

    اگر روی پای خود می‌افتاد یا به حال نشستن درمی‌آمد، گمان می‌کردند روح او
    معذب است. بدتر از همه مرده‌ای بود که سرش از تنش جدا می‌شد. بدیهی‌ست که
    حوالی این دخمه‌ها همیشه هزاران کلاغ و مرغان لاش‌خوار در پرواز بودند.

    در آمریکای شمالی، در فلوریدا قبیله‌ی سمیول از قبایل سرخپوست مردگانش را در
    تنه‌ی پوک درختان می‌گذاشت تا به تدریج تجزیه شود. برخی قبایل سرخپوست
    هنگام کوچ از جایی به جایی دیگر مردگان‌شان را روی زمین می‌گذاشتند و به
    کوچ خود ادامه می‌دادند.

    پیش می‌آمد که سالخوردگان این قبایل، وقتی هنگام مرگ‌شان فرامی‌رسید، از قبیله
    جدا می‌شدند و به کوه می‌زدند و در آرامش و در انزوا می‌مردند. جنازه‌ی
    آنان در همان محل می‌ماند تا به تدریج تجزیه شود و از بین برود.

تدفین در آب در تبت، هرگاه زنان باردار و جذامیان می‌مردند، جنازه‌ی آنان را به رود
    می‌سپردند. وایکینگ‌ها نعش مردگانشان را سوار قایق کوچکی می‌کردند و به آب
    می‌سپردند. در آلمان اخیراً تدفین در آب مرسوم شده است. در این نوع تدفین
    جنازه‌ را ابتدا می‌سوزانند و سپس خاکستر آن را در ظرفی قرار می‌دهند که در
    آب حل می‌شود. ظرف را به آب می‌سپارند.

هندوها و ژرمن‌ها، مرده‌هایشان را می‌سوزاندند در هندوستان، سوزاندن مرده‌ها مرسوم‌ترین شکل تدفین است. هزار و پانصد سال
    پیش از میلاد مسیح ژرمن‌ها مرده را می‌سوزاندند و خاکستر آن را به همراه
    اشیای زینتی که از مرده به جای مانده بود، در یک ظرف گلی ساده جمع
    می‌کردند. در میان هندوها رسم است که وقتی کسی می‌میرد، اگر دارای فرزند است، پسر ارشد
    می‌بایست آتش را بیفروزد. هندوها اعتقاد دارند که روح مرده با سوزندان جسم
    او آزاد می‌شود.

    در غرب سوزاندن مرده مرسوم است. خاکستر مرده و برخی حیوانات خانگی را در ظرفی می‌نهند و این ظرف را به خاک می‌سپارند. در همه‌ی فرهنگ‌ها، تدفین با مذهب درآمیخته است

    ‌مراسم تدفین از یک سویه‌ی تسلی‌دهنده برای بازماندگان برخوردار است. در زمان
    رومی‌ها وقتی مرده‌ای در آتش می‌سوخت، بازماندگان از دیدن دودی که از
    جنازه‌ برمی‌خاست تصور می‌کردند که روح مرده همراه با آن دود به آسمان
    می‌رود و با این فکر خود را تسلی می‌دادند در حالی‌که بعدها با آمدن مسیحیت
    و اسلام سوزاندن مرده، نشانگر بی‌احترامی به جسم انسان بود.

    بهتر بود که جسم انسان را در کفن بپیچانند یا در تابوت بگذارند و در قبر قرار دهند تا روز رستاخیز فرارسد و معاد اتفاق بیفتد. به همین جهت پس از فراگیر شدن مسیحیت در اروپا، سوزاندن جنازه‌ها که تا پیش از آن مرسوم بود ورافتاد و به همین شکل پس از غلبه‌ی مسلمانان بر ایرانیان نهادن جنازه‌‌ها در دخمه‌ها منسوخ شد.

    در قرون وسطی تنها زنانی را که به جادوگری متهم می‌شدند، پس از محاکمه در
    محاکم تفتیش عقاید با آتش می‌سوزاندند. دلیل می‌آوردند که با این تمهید روح
    شیطانی و پلید جادوگران همراه با جسم‌شان برای همیشه نابود شود.

    با توجه به دگرگونی باورها و آئین‌های تدفین در تاریخ اجتماعات می‌توانیم
    بگوییم که در همه‌ی فرهنگ‌ها تدفین با مذهب درآمیخته و به همین جهت با
    تغییر مذهب، آیین تدفین نیز دگرگون می‌شده است.

تدفین در زمانه‌ی ما مسلمانان و یهودیان با سوزاندن مرده مخالف‌اند. در اسلام و یهودیت می‌بایست مرده را حتماً در خاک دفن کرد. در یهودیت هر گور، تنها به یک جنازه اختصاص دارد.

    اما در ایران با افزایش جمعیت، به تدریج از اوایل دهه‌ی پنجاه خورشیدی گورهای دو و سه طبقه به وجود آمد. پیش می‌آید که اعضای یک خانواده را در یک گور سه طبقه قرار دهند. سنگی به نام سنگ لحد هر یک از این طبقات را از هم جدا می‌کند و به هر مرده یک سنگ قبر مجزا تعلق می‌گیرد.

    در اسلام و یهودیت، نبش قبر جایز نیست و اصولاً شایسته نیست که آرامش مردگانبه هم بخورد. گورستان در این مفهوم یک خانه‌ی ابدی‌ و از برخی لحاظ پندآموزاست.
    گورستان اهل تسنن، ساده است و پیش می‌آید که گورها بی‌نام و نشان باشند و تنها سنگی ساده بر آن بنهند. در مراکش سنگ قبر را به اندازه‌ی قامت مرده می‌تراشند و جز این هیچ نام و نشانی از مردگان باقی نمی‌گذارند.

اما در فرهنگ ایرانی و اسلامی ، آرامگاه و سنگ قبر اهمیت دارد، چنان‌که بسیاری از آرامگاه‌ها از نظر معماری و بسیاری از سنگ‌ قبرها از نظر خوشنویسی، شاهکارهایی به شمار می‌آیند.
پس از دوران روشنگری در غرب، سوزاندن جنازه‌ها از نو مرسوم شد. کلیسای
کاتولیک تا سال‌ها با این نوع تدفین مخالف بود. با این حال در سال ۱۹۶۹ به دلیل کمبود جا ، کلیسا مجبور شد با سوزاندن جنازه موافقت کند.

سوزاندن جنازه و دفن خاکستر آن ، به مراتب ارزان‌تر از تهیه‌ی تابوت و اجاره‌ی یک گور به مدت پنج تا سی سال است. به همین جهت بسیاری از اشخاص در غرب وصیت می‌کنند که بعد از مرگ جنازه‌ی آنان را بسوزانند.

در ایتالیا و در هلند، مرده را الزاماً نمی‌بایست در گورستان دفن کرد. اما در بسباری از کشورها مانند ایران، آلمان و فرانسه، مرده باید حتماً در گورستان دفن شود و برای این کار، بازماندگان به جواز دفن نیاز دارند.

در آلمان تا سال ۲۰۰۳ ‌مرده را حتماً می‌بایست در تابوت بگذارند و دفن کنند. اما در سال ۲۰۰۳ این قانون را برداشتند و اکنون مسلمانان می‌توانند مشروط بر موافقت سازمان گورستان، مرده‌هایشان را در کفن‌ بپیچانند و به خاک بسپرند.

https://sites.google.com/site/azturkoglu/fay/tadfin22.jpg

  در پایان این بخش باید عرض کنم: با توجه به اهمیت این بخش ، از این پس در نظر داریم تا ، مبحث آیین تدفین (آموزش مقدماتی) را بصورت همگانی در وبلاگ آغاز نماییم و با استفاده از تصاویر موارد کشف شده، ذهن دوستان و علاقمندان را برای شرکت در کلاسهای پیشرفته و … آماده تر سازیم.
لذا بدینوسیله از تمامی دانش پژوهان، کاوشگران، علاقمندان و همچنین اساتید اهل فن، دعوت میشود تا هرگونه نظریه و یا مطلبی خاص در این مقوله دارند، با ذکر دلایل و ارائه عکس و مستندات خود در بخش نظرات، ما را در این راه هر چه بیشتر یاری نمایند

 


اطلس تاریخ ایران (گور دخمه های ماد)

گوردخمه فخریکا

گوردخمه مادی فخریکا در نزدیکی شهر مهاباد قرار دارد و در دل صخره ای کنده شده است. ورودی آن با دو ستون گرد تزیین شده است و درون مقبره سکوهایی برای گذاشتن نذورات و تعدادی قبر موجود است.بنای آنرا به فرآتیس پدر دیاکو شاه ماد نسبت میدهند.اضلاع داخل دخمه کاملا سنگی هستند و با دقت بالایی زوایای قائمه دارند. ساکنان این محل دخمه مزبور را محل زندگی فرهاد کوه کن میدانند . یک سالن به اندازه ایوان این دخمه درون مقبره قرار دارد که با دو پله از ایوان جدا شده است. درون اتاق اصلی گور دخمه سه قبر قرار دارد . قبر وسط موازی ایوان و دو قبر کناری عمود بر ایوان کنده شده است. هر یک از این سه قبر پنجاه سانتیمتر از سطح مقبره پایین تر هستند.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۵ ، ۱۷:۲۰