تخت جمشید
تخت جمشید یا پرسپولیس، دومین اثر ایران در میراث جهانی است که هر ساله میزبان میلیونها گردشگر از گوشهوکنار جهان است، اما آیا میدانید چه کسی این کاخ باشکوه را ساخته است.
عکس: corbis
در ادامه معرفی قابلیتهای فرهنگی کشورمان و استقبال خوانندگان از زندگی و کتیبه کوروش کبیر، این بار نگاهی به فرآیند ساخت تخت جمشید داریم.
تخت جمشید کجاست؟
تخت جمشید در استان فارس روی صفحهای بنا شده که بیش از صدوبیست و پنج هزار مترمربع وسعت دارد. این صفحه بر فراز صخرهای است که از سمت شرق پشت به کوه مهد (کوه رحمت) داده است و از شمال، جنوب و مغرب، درون جلگه مرودشت است و شکل آن را میتوان یک چهارضلعی دانست که ابعاد تقریبی آن 455متر در جبهه غربی، 300متر در طرف شمالی، 430متر در سوی شرقی و 390متر در سمت جنوبی است.
کتیبه بزرگ داریوش بر دیوار جبهه جنوبی تخت، صریحا گواهی میدهد که در این مکان هیچ بنایی قبل از آن وجود نداشته است.
چرا تخت جمشید؟
براساس خشت نوشتهها و سنگنوشتههای کشفشده در تخت جمشید، نام اصلی آن پارسه است.
این نوشتهها که روی دیوار تچد و از زمان ساسانیان باقی مانده، در آن زمان اینجا را صد ستون مینامیدند.
در یک مقطع زمانی اینجا تختسلمان یا مسجد سلیمان نامیده شد که نام پیامبری است که در قرآن آمده و مورد احترام مسلمانان است.
پس از خلق شاهنامه توسط فردوسی، جمشید پادشاه اسطورهای ایران باستان جانشین سلیمان شد و ایرانیان گفتند شاهی که در اینجا بر روی تختها روی دست افراد در سنگ نگارهها نشان داده شده جمشید است و اینجا را تخت جمشید نامیدند. اروپاییان هم به این مکان پرسپولیس میگویند که به معنای «مرکز تمدن پارس» یا «شهر پارسیان» است.
آیا داریوش، معمار تختجمشید است؟
ساخت تختجمشید که یکی از برترین بناهای تاریخی جهان است، در حدود دو هزار و پانصد سال پیش به دستور داریوش شروع و توسط جانشینان او ادامه یافت و تغییراتی در ساختمان اولیه آن داده شد.
براساس خشت نوشتههای پیدا شده در آنجا، تمام کسانی که در تخت جمشید کار میکردند حقوق میگرفتند و در آن زمان بیمه بودهاند و جالب است که حتی زنان هم در ساخت تخت جمشید شرکت داشتهاند.
ساخت تخت جمشید 50سال به طول انجامید و در طی این مدت معماران و هنرمندان از چهار گوشه ایران پهناور گرد آمدند تا با مصالح و فنون خاص خود، بنایی را بیافرینند که نه در آن زمان و نه هیچ زمان دیگر نمونهای نداشته و ندارد.
کوروش و تختجمشید
دوران هخامنشی، یکی از درخشانترین دورههای تاریخی ایران و جهان است. کوروش، بنیانگذار سلسله هخامنشی بود که در تورات به عنوان نجاتدهنده قومیهود از یوغ اسارت بابلیان معرفی شده است.
گزنفون، مورخ یونانی سده چهارم پیش از میلاد نیز او را فردی با درایت، بیریا و اهل راستی که همگان را مجذوب خویش میساخته، معرفی کرده است.
کوروش که در واقع شهریار قبایل پارس بود در سده ششم پیش از میلاد با هم پیمان ساختن اقوام آریایی تبار پارس و ماد و با هوشمندی خارقالعادهای توانست بزرگترین امپراتوری جهان آن روز را پایهگذاری کند.
او که به سرسبزی و خرمی نیز عشق میورزید، پاسارگاد را به عنوان پایتخت برگزید و آنجا را به صورت باغشهری آباد و زیبا معروف به «پردیس» درآورد. پس از آن بود که واژههای «فردوس» در عربی و «پارادایس» در انگلیسی از این کلمه گرفته شد.
کوروش، پس از فتح بابل که اتفاقی بسیار مهم در زمان خود بود، اعلامیهای منتشر کرد که مفاد آن امروزه به عنوان اولین منشور حقوق بشر مطرح است. پسر وی داریوش نیز زمانی که پس از او اقدام به ساخت تختجمشید کرد بر اصول این اعلامیه پایبند ماند و جانشینان وی یعنی خشایارشاه و اردشیر اول که در ساخت تختجمشید همکاری داشتند به احترام کوروش بر روی کتبیهای، این منشور را در تختجمشید نصب کردند.
علت ساختن تختجمشید
شاهان هخامنشی به جای یک پایتخت، با چهار پایتخت حکومت میکردند که در طول سال در آنها اقامت داشتند. این پایتختها در چهار مرکز اصلی تمدنهای باستانی آن روز بنا شده بودند: بابل در قلب تمدن بینالنهرین، شوش مرکز تمدن عیلام، هگمتانه، در مرکز اصلی مادها و بالاخره پارسه یا تختجمشید در قالب خاستگاه خود هخامنشیان، یعنی خطه پارس، که روزگاری غنیترین شهر زیر آفتاب، بهشمار میرفته است.
تختجمشید برای هخامنشیان ارزش والایی داشت، چرا که به عنوان کانون برگزاری بزرگترین گردهمایی جهان آن روز برای برپایی مهمترین مراسم آیینی و جشنهایشان محسوب میشده است. در این محل نمایندگان 28ساتراپی یا ایالات تابع امپراتوری از دورترین نقاط گیتی دور هم جمع میشدند تا در حضور پادشاه، بزرگترین اعیاد را همچون نوروز جشن بگیرند.
روح اغماض، تسامح، دادگری و انساندوستی در دولتی که به رسالت اخلاقی خود نیک آگاهی داشته و خود پرچمدار این آرمانها بوده است، در معماری و هنر آن نیز به نمایش درآمده است. تختجمشید، مظهر اقتدار و عظمت شاهنشاهی ایران بود و هنر آن اقوام و نژادهای گوناگون از لیبی، اتیوپی، مصر و هندوستان، از دانوب تا رود سند، قفقاز، آسیای میانه، دریاچه آرال و خلیجفارس همه را اطمینان میداد که صرفنظر از رنگ، نژاد، آیین و زبان، اعضاء برابر یک جامعه بزرگ هستند.
تختجمشید، میراثی برای تمام جهان
امروزه ثبت جهانی میراث فرهنگی، بر این نکته تکیه دارد که این آثار نه فقط به یک ملت بلکه به تمام دنیا تعلق دارند.
تختجمشید یا پرسپولیس، در 4 آبان ماه 1358 با شماره 114 در فهرست میراث جهانی که در شهر قاهره مصر برگزار شد به ثبت جهانی رسید. پیش از آن نیز تختجمشید در 24شهریور 1310 به ثبت آثار ملی در آمده بود.
نگاهی به قسمتهای مختلف تختجمشید
پلکان ورودی
دو ردیف پلکان قرینه، ورودی اصلی به تختجمشید را تشکیل میدهند. هر ردیف پلکان شامل یکصدویازده پله است و هر پله در حدود 7متر طول، 40سانتیمتر عرض و فقط 10سانتیمتر ارتفاع دارد.
ارتفاع کم پلهها برای راحتی بیشتر میهمانان عالی مقام و حرکت آرام و تشریفاتی آنان به سوی صفه برای شرکت در مراسم بارعام و میهمانی شاهانه در نظر گرفته شده بود.
دروازه ملل
ورود به مجموعه کاخها از راه دروازه ملل انجام میگرفت. پیکره سنگی دو گاو عظیم در ورودی، به میهمانان یادآوری میکرد که در آستانه ورود به قطب تمدن هخامنشی هستند.
در بالای جرزهای این دروازه کتیبههایی به زبانهای پارسی، عیلامی و بابلی وجود دارد که در آنها خشایارشاه پس از ستایش خداوند چنین میگوید: «این دروازه همه ملتها را، من به خواست اهورا مزدا ساختم. بسا ساختمانهای خوب دیگر در این پارسه برپا شد که من و پدرم برآوردیم. هر آن بنایی که زیبا مینماید، همه را به تایید اهورامزدا، ما ساختیم».
بار عام شاهی
شواهد باستانشناسی نشان میدهد که دو نقش زیبای بارعام شاهی که اکنون یکی در خزانه تختجمشید و دیگری در موزه ملی ایران به نمایش گذاشته شدهاند، در واقع قرینه همدیگر و متعلق به پلکانهای شمالی و شرقی آپادانا بودند که به بهترین شیوه، آغاز بارعام شاهانه را به نمایش میگذارند.
نمایش تحویل سال نو
یکی از نقوش حجاری شده، شیری قوی را نشان میدهد که گاوی را در حال بلعیدن است. به اعتقاد محققان این نقش نمایش تحویل سال نو است که به این شکل به نمایش درآمده است.
یافتههای تختجمشید ایران
در موزه دیگران
لیدیها، یکی از ثروتمندترین ساتراپهای دوره هخامنشی بودند که همیشه هدایای بسیار نفیسی را برای پیشکش به پادشاه خود به همراه میآوردند. بازوبندها و پارچههای نفیس از جمله این هدایا بودهاند که در کشفیات باستانشناسان و تختجمشید به دست آمده است.
امروزه برخی از این بازوبندها در میان گنجینهای به نام «گنجینه سیحون» در موزه بریتانیا قرار دارد و قطعاتی پارچه از کهنترین بافتهها با نقوش هخامنشی که در یخچالهای سیبری محفوظ مانده بودند، در مجموعه حیرتانگیز به نام «گنجینه پازیریک» در موزه آرمیتاژ سنپترزبورگ روسیه نگهداری میشوند.
کاخ سه دروازه با تالار شورا
پادشاهان هخامنشی از این کاخ احتمالا برای مشورت با نجیبزادگان پارسی و سایر مقامات بلندپایه کشوری و لشگری استفاده میکردند، به همین جهت به نام تالار شورا خوانده میشود.
کاخ اختصاصی داریوش
کاخ تچد که هنوز بقایایی پس از 2500سال از آن باقی مانده، کاخ اختصاصی داریوش بوده است. جایجای این کاخ سنگهای صیقلزده شده و براق همانند آیینه نصب شده که نور ملایمی که از پنجرهها وارد میشدهاند را انعکاس میدادهاند.
هدیش
هدیش با 2250مترمربع وسعت، کاخ اختصاصی خشایارشاه بود، این کاخ روزگاری یکی از زیباترین کاخهای هخامنشی محسوب میشد ولی در حال حاضر کاملا تخریب شده است.
کاخ ملکه
این کاخ بزرگ که در جنوب هدیش واقع شده است، محل زندگی ملکه و سایر بانوان سلطنتی بوده که قسمت غربی این کاخ بیش از 70سال پیش بازسازی شده و امروزه موزه تخت جمشید و بنیاد پژوهشی پارسه – پاسارگاد را در خود جای داده است.
برای بیان زیبا تخت جمشید واژه مناسبی نمیتوان یافت، گویی معماری این کاخ هم چون سمفونی یک موسیقی است و تمام بخشها با هم هماهنگ هستند، اما این زیبایی و هماهنگی پس از دو قرن در سال 330 قبل از میلاد توسط اسکندر مقدونی به آتش کشیده شد و تمام داراییهای آن به قول «پلوتارک» بر پشت 000/20قاطر و 000/5شتر به یغما رفت و چنین بود که نام تخت جمشید به همراه سازنده و ویرانکنندهاش به تاریخ پیوست.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.