باستان شناسی دکتر نوجوان معروف به الهه باستان

باستان شناسی یک علم است
باستان شناسی دکتر نوجوان معروف به الهه باستان

سلام دوستان ما خرافات ، حرفهای پوچ ، داستانهای خیالی و دفینه یابی که از روی حرف و حدیث باشد را رد می کنیم. امروزه با استفاده از تجربیات بدست آمده از دفینه یابان مشهور و با استفاده از نتایجی که علم باستان شناسی بدست آورده سعی می کنیم که به جستجوگران گنج ، باستانشناسی جدید و مدرن ، مناسب عقل و علم را ارائه نماییم. تفاوت و دیدگاه ما این است که به دور از خرافات ، دروغ ، حرفهای مزخرف و با تکیه بر علوم باستان شناسی نظرات خودمان را بیان کنیم. تمام دیدگاه ها و موارد ارائه شده در سایت اطلاعات ابتدایی برای تعیین هدف است و همچنین اطلاعات دادن به عموم تا سرمایه ملی به یغما نرود همه ما مسئول هستیم پس با برخورد با افراد سود جو با ۱۱۳ تماس بگیرید.

پیام های کوتاه
  • ۲ خرداد ۹۵ , ۱۵:۲۸
    سلام
  • ۲۲ اسفند ۹۴ , ۱۸:۱۲
    سلام

جهان ناشناخته

جمعه, ۶ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۲۸ ب.ظ


دریاها و اقیانوسها همیشه در نگاه ماجراجویان و مکتشفین ، جایگاه عجایب و داستانهایی بود که بسیاری از آنها را به سوی خود کشاند ، بشر همواره علاقه داشت که مسیر اقیانوسها را پیموده و به آن سوی اقیانوسها رسیده و از داستانهایی که ماجراجویان پیشین تعریف کرده بودند مطلع شود . بسیاری از این ماجراجویان حتی دوباره به سرزمین خود بازنگشتند و در بین راه اسیر طوفانها ، گرسنگی و بیماریهای بسیار شده و یا در مسیر حرکت خود ، اسیر بومیان جزیره ای دور دست شده و کشته و اسیر شدند . ولی با این حال این ماجراجویی هرگز به پایان نرسید و تا کنون نیز ادامه دارد .


جهان ناشناخته

از سال 1400 به بعد دوران بزرگ اکتشافات جغرافیایی آغاز شد . کسانی که در این زمان دست به سفرهای اکتشافی زدند ، چندان نادانسته رهسپار سفر نمی شدند . آنها سفرهای خود را بر سه چیز استوار می کردند  : اول چیزهایی که درباره دنیا می دانستند ، بر اساس تجربیات خودشان یا آنچه از دیگران شنیده بودند . دوم چیزهایی که تصور می کردند می دانند ، بر اساس صدها سال افسانه و داستان . سوم چیزهایی که دانشمندان و معلمان تایید کرده بودند ، بر اساس مبانی دانش آن روز درباره جهان . پاره ای از چیزهایی که آنها می دانستند یا حدس می زدند ، حقیقت داشت ، اما بسیاری دیگر فوق العاده مبالغه آمیز بودند یا اشتباها محاسبه شده بودند یا اصولا ساخته و پرداخته خیال بودند .


نقشه جهان از دید اراتستن ، ریاضیدان قرن سوم پیش از میلاد که با استفاده از ریاضیات پایه و مشاهده وضع خورشید ، محیط کره زمین را محاسبه کرد و به شیوه شگفت انگیزی به محیط واقعی زمین نزدیک شد .

تئوری یونانیها

یونانی های باستان جغرافیا را دانشی مهم تلقی می کردند و به آن توجه بسیار داشتند . آنان تصویری شفاف از جهان اطراف حوزه مدیترانه ، دریای سیاه ، و اندکی از ایران و زمین های اطراف دریای کاسپین داشتند . چند مکتشف دلیر از دریای مدیترانه گذشته و به سوی شمال سواحل پرتغال ، فرانسه ، بریتانیای امروزی رسیده بودند و حتی فراتر از آن به سوی شمال رفته بودند . یک یونانی به نام پوتئاس که در دوران اسکندر می زیست ، در قرن چهارم پیش از میلاد به سوی شمال کشتی راند و به سرزمینی رسید که خورشید در آن جا هرگز غروب نمی کرد و آن سرزمین را « توله » نامید ( محل دقیق توله طی 2000 سال اخیر مورد بحث بوده است . عبارت توله اقصی در ادبیات اروپا مجازا به معنی ناحیه ای مجهول است . ) این توله احتمالا جزیره ایسلند یا کشور نروژ بوده است . کشورگشایی اسکندر کبیر دانش مربوط به جهان را گسترش داد .

اسکندر سپاهیانش از رود سند گذشتند ، به افغانستان راه یافتند و بیش از هر اروپایی دیگر در آن زمان در قاره آسیا پیش رفتند .

محاسبات اراتستن

یونانیان باستان این اندیشه را پذیرفته بودند که زمین کروی است . ارسطو فیلسوف بزرگ این دانش را بر چیزی پایه نهاد که خود آن را شواهد «شعور ما » نامید . وی تذکر داد : « فقط یک کره است که می تواند سایه دایره ای شکل به هنگام خسوف بر سطح ماه بیندازد. » در قرن سوم پیش از میلاد ریاضیدان جوانی به نام اراتستن ، محیط کره زمین را محاسبه کرد ، محاسبات او به محیط واقعی زمین بسیار نزدیک تر بود .

اراتستن دومین کتابدار کتابخانه بزرگ اسکندریه بود که در آن زمان خزانه اصلی دانش جهان به شمار می رفت . وی برای محاسبه محیط زمین از ریاضیات پایه و مشاهدات مورد اطمینان استفاده کرد . اراتستن از مسافران شنیده بود که در تحویل تابستانی ( 31 خرداد ) ، به هنگام نیمروز، خورشید در چاهی در ناحیه اسوان ، در جنوب اسکندریه ، به شکل عمودی می تابد . او نزد خود محاسبه کرد که آسوان در فاصله پانصد مایلی جنوب اسکندریه که او می زیست واقع شده است این را می دانست که خورشید هرگز در اسکندریه ، به شکل عمودی نمی تابد . وی با اندازه گرفتن سایه یک برج در اسکندریه در نیمروز 31 خرداد ، از دانش مثلثات استفاده کرد تا زاویه ایجاد شده بر اثر تابش اشعه خورشید بر بالای برج را بدست آورد ، این زاویه حدود هفت درجه بود . پس از معادله بندی هفت درجه و پانصد مایل ، یعنی فاصله بین اسکندریه و آسوان ، اراتستن از ریاضیات استفاده کرد ، بنا به محاسبات او هر درجه حدود 71 مایل طول داشت . از آنجا که مردم اسکندریه نظریه ارسطو را پذیرفته بودند که زمین کروی است ، بنابراین قاعدتا این سیاره گرد 360 درجه داشت . بدین ترتیب برای اراتستن کار ساده ای بود که نتیجه بگیرد محیط کره زمین باید 25560 مایل یعنی 360 * 71 درجه باشد . این ارقام به ارقام شناخته شده امروزی بسیار نزدیک هستند : 24902 محیط استوا و حدود 69 مایل برای هر عرض جغرافیایی .

ولی محاسبات اراتستن از طرف عموم پذیرفته نشد ، بیش تر به خاطر آن که سایر جغرافیدانان از محاسبات وی در زمینه طول یک مایل و نیز فاصله بین اسکندریه و آسوان ایراد گرفتند . دیری نپایید که یونانی دیگری به نام پوسیدونیوس با محاسبات خود به این نتیجه رسید که محیط کره زمین هجده هزار مایل است ، و بسیاری از جغرافیدانان پس از وی ، از جمله بطلمیوس بزرگ ، ارقام وی را پذیرفتند .

ارسطو ، رسالاتی در مورد نجوم داشته است ، مدل او از کائنات بر پایه مدل اقلیدس ( یکی از شاگردان افلاطون ) بود ، اما به جای 27 کره ، 56 کره داشت که در مرکز همه شان زمین ثابت و بی حرکت قرار داشت ، این یعنی اینکه همه کره ها می بایست در طول روز از شرق به غرب می چرخیدند البته با سرعت های متفاوت نسبت به هم . این مدل تا 2000 سال دوام داشت. بطلمیوس، زمین را در مرکز جهان قرار داده بود ، کلیسای مسیحیت به سرعت مدل او را از جهان همچون حقیقت الهی پذیرفت ، این نشانه ای از ساده لوحی کلیسا بود و منجر شد که کلیسا بعدها تصمیمات شرم آوری از جمله محکومیت گالیله را اتخاذ کند .

بطلمیوس دانشمندی یونانی  مصری بود که در قرن دوم میلادی می زیست . او در دو زمینه کار کرده بود : اول : ستاره شناسی که در خلال نظریه اش منظومه شمسی را بدینسان تشریح می کند : زمین در مرکز منظومه شمسی قرار دارد ، ، عطارد ، زهره ، مریخ ، مشتری ، زحل و خورشید و ماه گرداگرد آن می چرخند . دوم : جغرافیا که در خلال ان کوشید طول و عرض جغرافیایی هر نقطه شناخته شده در جهان را تعیین کند .

چنان که دور از ذهن نیست بسیاری از محاسبات بطلمیوس فوق العاده خطا از آب در آمدند ، هم برای آن که این محاسبات بر اساس حدس و گمان و افسانه های مسافران استوار شده بود و هم برای آنکه محاسباتش اندیشه خطایی را مد نظر داشت که آثار وی بیش از هزار سال تاثیر فوق العاده ای بر ذهن همگان داشت . هنگامی که کریستف کلمب سفر اولش را آغاز کرد برنامه اش را بر پایه جغرافیای بطلمیوس تنظیم کرده بود .

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۲/۰۶

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.